تئاتر شورایی در بوستان نهج البلاغه

تئاتر شورایی در بوستان نهج البلاغه

« گزارشی کوتاه از تمرینات و اجراهای تئاتر شورایی در بوستان نهج البلاغه »

اولین اجرای تئاتر شورایی (تکنیک مجادله)
موضوع پروژه: مزاحمت و تمسخر اسکیت سواران در پیست اسکیت.
مکان و تاریخ پروژه: بوستان نهج البلاغه، پیست اسکیت، ۳۰ ام تیرماه ۱۴۰۱.
اعضای گروه تئاتر شورایی: حمزه عالی پیام، سید جمال میرجعفری، پوریا سمندری، الهه بهادری، آروشا مشتاقی زاده، آبتین جدیری
نگارش متن : الهه بهادری

بنا به در خواست سازمان محترم شهرداری از گروه تئاتر شورایی برای اجرای این تئاتر به مدت شش ماه در بوستان نهج البلاغه به منظور بهبود معضلات موجود در پیست اسکیت و چالش هایی که نوجوانان با آن درگیر هستند، پس از برگزاری جلساتی در سازمان شهرداری، گروه اجرا اقدام به برپایی جلسات تمرین نمود. ابتدا جلسه ای برای بازدید و بررسی از مکان و فضای اجرا برگزار شد. پس از آشنایی با محیط و افراد حاضر درآن، جلسات تمرین آغاز شد. مهم ترین هدف جلسات تمرین ابتدا برقراری ارتباط، تعامل، گفت و گو و اعتماد سازی بین گروه اجرا و نوجوانان حاضر در پیست اسکیت بود که کار ساده ای نبود. در آغاز، اجتناب زیادی برای برقراری گفت و گو وجود داشت و عده ای از بچه ها مخالف اجرای تئاتر بودند. اما به مرور این اجتناب، به واسطه تدابیر گروه اجرا در جلسات تمرین مانند (گوش دادن به بچه ها بدون قضاوت کردن، همدلی و بیان درد های مشترک با آنها، انجام بازی های گروهی، ایجاد محیطی امن و قابل اعتماد برای دیده شدن و شنیده شدن بچه ها و غیره) کاهش یافت و همکاری آنها با گروه آغاز شد. پس از شکل گیری ارتباطی نسبتا دوطرفه بین گروه اجرا و بچه های پیست، از بچه ها خواسته شد تا مسائل، مشکلات، تجربیات واقعی ناخوشایند و افرادی که در فضای پیست آنان را آزار می دهند را بیان کنند. از میان معضلات گفته شده، چند مورد از آنها برای به اجرا درآمدن انتخاب شد. در این فرایند از بچه ها خواسته شد تا هریک صحنه های خود را بسازند و کارگردانی کنند،همچنین فضای مورد نظر و دیالوگ های گفته شده توسط افراد را به کمک تیم اجرا و دوستان خود بازسازی و بازنمایی کنند. این فرایند به خوبی شکل گرفت و آنها توانستند بدون ترس و خود سانسور گری، مهارت های خود را جهت هدایت گروه و ساماندهی صحنه های مورد نظر از چالش های خود ،نشان دهند.پس از تحلیل و بررسی های همه جانبه ی معضلات مطرح شده و همچنین به چالش کشیدن آنها توسط گروه تئاتر شورایی، موضوع اصلی برای اجرا انتخاب شد.موضوع اجرا (مسخره کردن و ایجاد مزاحمت برای اسکیت سواران در فضای پیست اسکیت بود)که از تجربه واقعی چند نفر از بچه های پیست نشأت گرفته بود. داستان اجرا از این قرار بود( یک نفر از اسکیت سواران مشغول تمرین در پیست است و با چالش هایی در تمرین خود مواجه است، دو نفر که تمرین او را مشاهده میکنند، پس از زمین خوردن او،شروع به تمسخر و تکه پرانی به او می کنند، شخص اسکیت سوار در ابتدا واکنشی نشان نمیدهد اما با تکرار طعنه های آن دو نفر تصمیم به گفت و گو با آنها می گیرد. پس از مدت کوتاهی، گفت و گوی آنها منجر به تنش و دعوا میشود). با توجه به موضوع و ماهیت مسئله، استفاده از (تکنیک مجادله) برای ایجاد گفت و گو و بهبود آن، در نظر گرفته شد.
سرانجام روز اجرا فرا رسید.پنج شنبه ،سی ام تیرماه هزار و چهارصد و یک، ساعت ۱۵،گروه تئاتر شورایی و بچه های پیست گرد هم آمدند و پس از تمرین و مرور کوتاه الگوی مجادله، در ساعت ۱۸ اجرا آغاز شد.پس از وارم آپ (ایجاد بازی یا زدن موسیقی قبل از اجرا به منظور تمرکز و آماده شدن ذهنی مخاطبان برای دیدن و شرکت در اجرا)، تسهیل گر پروژه(حمزه عالی پیام) با طرح سوالاتی که به موضوع اجرا و تجارب مشابه مخاطبان در این زمینه مربوط میشد ،اجرا را آغاز نمود.هر چه زمان میگذشت به تعداد مخاطبان اضافه میشد. از تمامی اقشار با سنین مختلف در صحنه حضور داشتند، از جمله مردان و زنان مسن،ورزشکاران، جوانان و نوجوانان به ویژه بچه های پیست اسکیت. تماشاگران هر یک بنا بر تجارب و نظرات شخصی ،پاسخ های متفاوتی به سوالات جوکر میدادند و برخی نیز از تجارب مشابه خود با موضوع اجرا سخن میگفتند.پس از این گفت و گو ها، اجرای اصلی آغاز شد.(اجراگران، بچه های پیست اسکیت بودند).پس از تماشای اجرا ،جوکر از مخاطبان خواست تا هر یک از آنان با توجه به داشتن تجارب مشابه درباره این موضوع یا دیدن این چالش ها در اطراف خود،نظرات و راه کارهایشان را برای بهبود این وضعیت بیان کنند یا راه حل های خود را به صورت عملی از طریق مشارکت در اجرا نشان دهند. در واقع جوکر از آنها میخواست در صورت تمایل جای شخص اسکیت سوار(شخص سرکوب شده) در نمایش وارد شوند و با مزاحمان گفت و گو کنند.مخاطبان بسیاری در اجرا شرکت کردند و راه کارهای خود را در معرض چالش و امتحان قرار دادند. در واقع پس از انجام مداخلات هر مخاطب،جوکر از تماشاگران میخواست تا نظرات خود را درباره آن بیان کنند و اگر مخالف آن راه کار هستند ،راه کار خود را به سایرین نشان دهند تا مورد نقد قرار گیرد .اولین مخاطب مرد میانسالی بود که تجربه اش را بیان کرد.پس از او چندین نوجوان اسکیت سوار در اجرا مداخله کردند. یکی از مهمترین مخاطبان ما پسری بود که از افراد قدیمی پارک بود،او قبل از تاسیس پیست اسکیت در پارک حضور داشت ،تمام بچه ها او را میشناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند.او با اینکه جوان بود اما به اصطلاح از قدیمی های این فضا بود.با مشکلات بچه ها و پیست کاملا آشنا بود و در انجام پروژه از ابتدا با گروه اجرا همکاری های زیادی داشت. با مشارکت آن پسر جوان در اجرا،سایر نوجوانان اسکیت سوار نیز تشویق به تعامل با گروه اجرا شدند.از مخاطبان دیگر،آقایی بود که مربی ورزش بود و از افراد قدیمی پارک محسوب میشد. او نیز به همراه گروهش برای مشارکت در اجرا حضور داشتند و نظرات خود را بیان کردند. پس از او خانم جوانی که شاهد اجرا بود راه کار خود را به صورت عملی نشان داد.مانند تمامی راه کارهای قبلی ،راه حل او نیز توسط مخاطبان و تیم اجرا به چالش کشیده شد. مداخلات و مشارکت های زیادی صورت پذیرفت.( بخشی از مخاطبان معتقد به نادیده گرفتن مزاحمان بودند،برخی ایجاد دعوا را ضروری و جلوگیری از آن را غیر منطقی میدانستند، بعضی افراد اعتقاد داشتند که میشود با گفت و گوی منطقی ،مسئله را حل کرد و همچنین بعضی دیگر معتقد بودند باید مثل خود مزاحمان شروع به خندیدن و شوخی کنند و قضیه را جدی نکنند،عده ای هم به ترک محل معتقد بودند). هر کدام از این پیشنهادات و نظرات،به صورت عملی توسط مخاطبان و گروه تئاتر شورایی، اجرا شد و به نقد کشیده شد.هر راه کاری،عده ای موافق و عده ای مخالف به همراه داشت. هنگامیکه تمامی راه کارهای موجود، شنیده شد و در معرض نقد و آزمایش قرار داده شد، جوکر از مخاطبان و اجراگران تشکر کرد و گروه اجرایی، خود را به سایرین معرفی کردند. در نهایت اجرا ساعت 8 به اتمام رسید.لازم به ذکر است ،برای پیشبرد اجرا وتشویق سایرین به مشارکت و تعامل در آن ،گروه اجرایی نیز در میان مخاطبان قرار گرفت و در مداخلات شرکت داشت.نکته مهم در این اجرا ایجاد گفت و گو و تعامل بین نوجوانان اسکیت سوار با گروه اجرا،مخاطبان و نمایندگان محترم شهرداری بود.نوجوانانی که در ابتدا به دلیل عدم آگاهی درباره ساز و کار تئاتر شورایی حاضر به همکاری با گروه اجرا نبودند و حتی برخی از آنان جزو مخالفین جدی این برنامه بودند، اما با گذشت زمان ،تلاش گروه اجرا برای تعامل، هم زبانی و همدلی با آنان،اثبات حسن نیت خود به آنان ،این اعتماد به تدریج شکل گرفت تا جایی که در روز اجرا همین نوجوانان از دوستان خود برای تماشا و شرکت در این رویداد دعوت کردند.خودشان نیز بسیار مشتاق برای اجرا و ایفای نقش بودند و استقبال خوب و گرمی از اجرا کردند.خوشبختانه اولین اجرا ، بسیار فعال،سودمند، پرتعامل،چالش برانگیز و پر گفت و گو شکل پذیرفت.اعتمادی که بین نوجوانان اسکیت سوار و گروه اجرایی شکل گرفت بسیار ارزشمند و از نقاط درخشان این پروسه بود که باعث قوت و دلگرمی برای گروه اجرایی شد تا پروژه های بعدی را باانگیزه و شوق بیشتری به انجام برسانند.

دومین اجرای تئاتر شورایی (تکنیک مجادله)
موضوع پروژه: عدم ارتباط مناسب،گفت و گو و درک متقابل بین پدر و پسر.
تاریخ پروژه: سوم شهریورماه ۱۴۰۱

پس از وقفه ای کوتاه ،جلسات تمرین برای پروژه دوم آغاز شد.قبل از شروع جلسات،به منظور پیگیری،تداوم و حفظ تعامل و ارتباط بین گروه اجرا و بچه ها،دو نفر از اعضای گروه (الهه بهادری،آروشا مشتاقی زاده) به ملاقات بچه های پیست رفتند تا هم دیداری تازه کنند،هم از اخبار جدیدی که در پیست اسکیت رخ داده با خبر شوند.آنها در این ملاقات غیر کاری به حرف های بچه ها گوش دادند و آن را به صورت گزارش کتبی ثبت کردند تا از محتوی آنها برای اجراهای بعدی استفاده کنند.وقفه کوتاهی که ایجاد شده بود کار را برای شروع مجدد کمی دشوار کرده بود.به همین سبب گروه اجرا تصمیم گرفت تا زمان بیشتری را برای برقراری مجدد ارتباط دوستانه با بچه های پیست از طریق گپ و گفت صمیمانه،انجام بازی های ساده اما در عین حال جذاب و سرگرم کننده،شریک شدن در تجارب بچه ها از اسکیت سواری و دوچرخه سواری و غیره اختصاص دهد.همچنین به منظور نزدیکی بیشتر و ایجاد توجه برای جذب بچه ها ،مکان تمرین را تغییر داد و به محوطه کنار پیست منتقل کرد.در طی فرایند تمرینات و بازی های گروهی ،افراد جدیدی به تیم اجرا اضافه شدند.پس از چند جلسه تمرین و صمیمی تر شدن افراد جدید با گروه تئاتر شورایی،تسهیلگر این پروژه(جمال میر جعفری) با استفاده از بازی های مختلف به ویژه بازی آینه که در جذب شدن افراد جدید موثر بود و همچنین استفاده از تکنیک تئاتر تصاویر(مجسمه)،بچه ها را برای ورود به تمرینات جدی تر و بیان معضلاتشان آماده کرد.پس از انجام موارد مذکور،از بچه ها خواسته شد تا هر کدام بیشترین معضلی که با آن درگیرند یا آخرین مشکلی که در ذهنشان مانده است را بازگو کنند.هر کدام از افراد،خاطرات خود را بازگو کردند. وجه مشترک معضلات آنها،مشکلات خانوادگی به ویژه گله مندی از رفتار پدرشان بود.برخی از اعضای گروه برای اینکه بچه ها بتوانند راحت تر و بدون خجالت و خود سانسورگری حرفشان را بزنند،از مسائل شخصی خود که تجاربی مشابه با تجارب بچه ها بود سخن گفتند.این روند باعث شد تا فضای امن و قابل اعتمادی بین گروه و بچه ها شکل بگیرد و آنها بدون خجالت حرف هایشان را بزنند.پس از شنیدن چندین تجربه از بچه ها،یکی از آنها برای اجرا انتخاب شد و در فرایند تمرین با کمک تکنیک مجادله یک مدل سه پرده ای کوتاه آماده شد. این مدل مجادله توسط گروه اجرا و بچه ها به مرور تکمیل شد و در معرض مداخلات گوناگون قرار گرفت تا اینکه به الگوی مورد نظر برای اجرا رسیده شد.
روز اجرا فرا رسید.پنج شنبه مورخ سوم شهریور ماه هزارو چهارصد و یک،تیم اجرا و بچه ها ساعت ۱۶:۳۰ در بوستان نهج البلاغه جمع شدند.پس از مروری کوتاه بر تمرین،اجرا ساعت ۱۸ آغاز شد.طبق روال پیشین،ابتدا بازی هایی برای سرگرمی و ایجاد تمرکز مخاطبان اجرا شد و پس از آن جوکر(جمال میرجعفری)با طرح پرسش هایی درباره داشتن تجاربی مشابه با موضوع اجرا از مخاطبان، ذهن آنها برای مشاهده اجرا آماده کرد.اجرای مدل آغاز شد.موضوع آن(عدم ارتباط مناسب،گفت و گو و درک متقابل بین پدر و پسر در یک خانواده بود).مانند اجرای پیشین،موضوع این پروژه نیز مستند و بر اساس تجارب واقعی فرد بود و همچنین برخی از اجراگران از بچه های پیست بودند.داستان اجرا از این قرار بود ( در پرده اول،پسری حدودا ۱۵ ساله در اتاق خود نشسته است،مادر وارد میشود و از او میخواهد تا از پدرش عذرخواهی کند،ابتدا پسر نمی پذیرد اما با اسرار مادر مجبور میشود قبول کند،در پرده دوم پسر به کنار پدر میرود و از او عذرخواهی میکند اما با رفتار سرد پدر و بی تفاوتی او مواجه میشود،در پرده آخر پسر عصبانی به آشپزخانه نزد مادر میرود و او را بخاطر مجبور کردنش برای عذرخواهی سرزنش میکند و بیرون میرود).پس از اجرای الگوی مجادله،جوکر از مخاطبان درباره داستان اجرا سوال میکند و اینکه آیا تجاربی مشابه با این موضوع داشته اند یا خیر.مخاطبان مختلفی در بحث مشارکت میکنند.ابتدا مادری نسبتا جوان به شخصیت پدر انتقاد میکند و نظرات خود را بیان میکند. طبق معمول ،نظرات او توسط جوکر به چالش کشیده میشود و مورد نظرسنجی سایرین قرار میگیرد.پس از او چندین دختر نوجوان در اجرا مداخله میکنند و در جای شخصیت پسر(فرد سرکوب شده) قرار میگیرند.هر کدام از آنها راه کارهای متفاوتی را امتحان میکنند.اولین راهکار پذیرش واقعیت موجود و کوتاه آمدن از طرف پسر بود که مورد انتقاد خیلی از مخاطبین قرار گرفت.راهکار دوم،صحبت منطقی با پدر بود و اینکه او شخصیت پسر را همان گونه که هست بپذیرد،این راهکار نیز مورد نقد بخشی از تماشاگران قرار گرفت.راهکار بعدی مراجعه پدر به روانشناس بود،در اینجا مشارکت کننده بجای نقش مادر قرار گرفت و سعی در راضی کردن پدر برای مراجعه به روانپزشک کرد.راهکار بعدی،صحبت از احساسات و بیان خواسته های پسر با لحنی عاطفی و صمیمی بود،درواقع تحت تاثیر قراردادن پدر از طریق بیان احساسات و عواطف پسر به منظور درک بیشتر پدر از روحیات و مشکلات درونی پسر بود،این راهکار مورد استقبال بیشتر مخاطبان قرار گرفت.راه کارهای عملی و نظری زیادی مطرح شد و به چالش و نقد کشیده شد.پس از مطرح شدن تمام آنها اجرا ساعت ۱۹:۱۵ به پایان رسید.از نکات مثبت این اجرا،مشارکت فعال و زیاد تماشاگران به ویژه نوجوانان و درگیر شدن آنها با موضوع اجرا بود.عده ای از مخاطبین با دیدن این اجرا،خاطرات شخصیشان تداعی شد و اشک ریختند،درواقع به نوعی تخلیه روانی شدند.عده ای به فکر فرو رفتند و با همراهان خود وارد گفت و گو درباره موضوع اجرا شدند،به ویژه شخصیت اصلی اجرا(نقش پسر) که با دقت به تمامی راهکارها گوش سپرد و بعد از اتمام اجرا، درباره راهکارهای مطرح شده با گروه تئاتر شورایی صحبت کرد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *