اقتصاد تئاتر کاربردی (کلیدی ترین عیارِ تسهیلگری)

اقتصاد تئاتر کاربردی
(کلیدی ترین عیارِ تسهیلگری)
علی ظفرقهرمانی نژاد
- یک -
تفاوت تئاتر کاربردی (از جمله، گونهٔ شورایی/سرکوب شدگان) با تئاتر حرفه ای در ""عام المنفعه" بودن آن است.
یعنی همه (مخصوصاً کسانی که پول ندارند) باید از آن منتفع شوند.
اگر این نوع تئاتر به همه (به ویژه به کم برخورداران) عرضه نشود، اجرای آن نه تنها عام المنفعه نیست، بلکه تبعیض آمیز است.
و چنانکه می دانیم، تبعیض جزو همان سرکوب هایی است که قرار است تئاتر کاربردی (از جمله تئاتر شورایی/سرکوب شدگان) با آن چالش کند.
نمی شود هم با تبعیض/سرکوب مخالف باشیم و هم عملی تبعیض آمیز/سرکوبگرانه انجام دهیم.
به عبارتی، نمی توانیم معتقد باشیم "همه برابرند، اما برخی برابرتر! "
این نقض غرض است و دیر یا زود ادعای کنشگر این نوع تئاتر را از سکه می اندازد و اعتبار او را بر باد می دهد.
گیشه ساختن و پول گرفتن از مردم، ویژه تئاتر حرفه ای است، نه تئاتر عام المنفعه شورایی/سرکوب شدگان
برای همین است که حمایت مالی هنرهای عام المنفعه را باید از محل بودجه های عام المنفعه تٲمین کرد
منظور همان بودجه ای است که در سازمانها و نهادهای دولتی به "بودجه فرهنگی" معروف است و در بخش خصوصی به آن بخش از مازاد سود گفته می شود که سرمایه دار، آن را صرف خیر عمومی می کند.
این بودجه ها به عموم مردم تعلق دارند و قرار است صرف خدمات برابر به همه شوند، لذا درست ترین و بی تناقض ترین منبع برای تٲمین مالی هنرهای مردمی و عام المنفعه هستند.
از سوی دیگر، چنانچه تسهیلگر/کنشگرِ تئاتر کاربردی نکوشد بخشهای دولتی و خصوصی را به حمایت از این نوع تئاتر علاقه مند کند، آنها هرگز به ظرفیتهای این هنر برای تصحیح و تقویت ارتباطشان با اقشار مختلف شهروندان پی نخواهند برد. به این ترتیب، "دموکراسی تئاتری" صرفاً محدود به تغییر رفتار شهروندان باقی خواهد ماند و این تئاتر تٲثیری بر رفتار مسئولین و اقشار فرادست نخواهد گذاشت.

- دو -
هنرهای مردمی و عام المنفعه (از جمله تئاتر شورایی) نمدی نیست که بخواهیم از آن کلاهی برای خود بسازیم.
وظیفه یک تسهیلگر این است که طبق پروتکلهای مختص به این نوع تئاتر، حمایت مالی بگیرد و با انجام پروژه های متنوع در اجتماعات مختلف، هر چه بیشتر و بیشتر آن را ترویج کند، تا بلکه هر چه زودتر و زودتر به دست صاحبان اصلی آن، یعنی خود مردم، به ویژه کم برخوردارها/سرکوب شدگان بیفتد، تا بلکه با آن خود را توانمند کنند و از درد و رنج برهانند.
پس نه تنها لازم است که آن را به کالایی تجاری و قابل فروش تبدیل نکنیم، بلکه باید به گروه هایی که ناآگاهانه این کار را انجام می دهند، گوشزد کنیم که اگر تئاتر شوایی/سرکوب شدگان هم پولی شود، پس خودِ اقشار سرکوب شده چگونه به آن دسترسی پیدا کنند؟
به جای حمایت از چنین گروههایی، باید آنها را آگاه کرد.
تئاتر شورایی/سرکوب شدگان (مانند همه تئاترهای کاربردی و کل هنرهای عام المنفعه) تابع این اصل اخلاقی است:
کار درست، درست است
حتی اگر هیچکس انجامش ندهد.
کار غلط، غلط است،
حتی اگر همه انجامش دهند.
صرف اینکه در تنگنای اقتصادی هستیم و همه از هر راهی دارند پول در میاورند، یا اینکه فلان گروه در بهمان کشور این تئاتر را گیشه ای کرده، دلیل درستی برای تبدیل تئاتر شورایی به تئاتر حرفه ای نیست.
حتی اگر قصد داریم درآمد حاصل از این تئاتر را صرف امور خیریه کنیم، به جای تعیین پول بلیط، باید صندوق اعانه بگذاریم و روی آن بنویسیم بابت چیست، تا هر کس هرقدر توانست (البته اگر خواست) به آن صندوق، و نه به گروه اجراگر، کمک کند.
ضمناً برای جلب اعتماد، لازم است پیجی ایجاد کنیم و ریز مستندات استفاده از آن اعانات را جهت اطلاع عموم در آن قرار دهیم.
اما اگر صرفاً هدف ما درآمدزایی از راه گیشه است، بهتر است شرافتمندانه برویم تئاتر حرفه ای کار کنیم، نه تئاتری را که متعلق به همهٔ مردم است، خودخواهانه خرج خودمان کنیم.
تئاتر کاربردی (و از جمله تئاتر شورایی) اقتصاد خاص خود را دارد که با اقتصاد تئاتر حرفه ای متفاوت است.

- سه -
در یک کارگاه/پروژه/اجرای تئاتر کاربردی، تسهیلگر صرفاً "محرکِ فعالیت" و "مشوقِ ابداع" است.
به عبارتی، هرآنچه در آن محیط انجام/ابداع/اجرا می شود، کار مشارکت کنندگان است، نه تسهیلگر.
اساساً تسهیلگر با تکنیکهایی که به خدمت می گیرد، از خودش مرکزیت زدایی می کند تا خود مشارکت کنندگان "مالک" و "مسئول" پروژه شوند. فلسفه تسهیلگری همین است. در غیر این صورت، چنین شخصی تسهیلگری نمی کند، بلکه آدمها را کارگردانی می کند، و صد البته این با تئاتر کاربردی منافات دارد.
پس اگر مشارکت کنتدگان مالک و مسئول پروژه هستند و صفر تا صد پروژه حاصل فعالیتها و ابداعات جمعی آنهاست، تسهیلگر حق ندارد بابت چیزی که متعلق به آنهاست، از آنها درخواست پول کند، زیرا چنین درخواستی با "حق مالکیت" آنها در تضاد است.
تسهیلگر با مشارکت کنندگانش بی حساب است.
درست است که او به کمک تکنیکهایی خاص آنها را فعال می کند (بماند که میزان تسلط او به آن تکنیکها هم اگر و امّاهای خودش را دارد!)، ولی متقابلاً همه چیز را مشارکت کنندگان انجام می دهند.
همه چیز اعم از انتخاب موضوع، خلق قصهٔ نمایش، آماده سازیِ نمایش، تقویت نمایش، اجرای نمایش، مداخله در نمایش، و نهایتاً گفت و گو و تٲمل در حین نمایش و در پایان نمایش، تماماً کار مشارکت کنندگان و متعلق به آنهاست
اینکه آگوستو بوال، مبدع تئاتر شورایی، مکرراً بر این نکته پافشاری می کند که تئاتر شورایی "از مردم، با مردم، برای مردم و متعلق به مردم" است"، صرفاً تعارفی خشک و خالی نیست، بلکه گفتهٔ او ناظر به همین فکت های عینی است که به موجب آنها مردم "مالکان" و "مسئولین" اصلی تئاتر شورایی شمرده می شوند.
با این اوصاف، تسهیلگر با مشارکت کنندگانش بی حساب است. به عبارتی، طرف حسابِ مالیِ تسهیلگر، مردم نیستند. لذا او برای اینکه در حق مالکیت مشارکت کنندگانش اجحاف نکند، تسهیلگری را با کارگردانی خلط نکند، و در عین حال بابت تلاشهایش بتواند دستمزدی بگیرد، چاره ای ندارد جز اینکه سراغ جلب حمایت مالی برود.
اینجاست که رصد کردن حامیان مالی (اعم از دولتی و خصوصی)، مذاکره و چانه زنی با آنها، ترسیم چشم اندازهای کوتاه مدت/میان مدت/بلند مدت برای آنها، و ایجاد علاقه مندی و احساس نیاز در آنها برای حمایت مالی از چنین برنامه هایی، به وظیفهٔ کلیدی و حساس تسهیلگر بدل می شود. به عبارتی، او باید "مهارتهای دیپلماتیک" را در خود پرورش دهد.
تسهیلگر نه تنها باید پشتیبانی مالی بگیرد، بلکه باید به نحوی خلاقانه بتواند بین خواسته های حامیان مالی و آزادی عمل مشارکت کنندگانش، تعادلی ظریف ایجاد کند.
من همواره در کارگاههای ویژهٔ مروجان تئاتر شورایی، افراد را هنگام معرفی "تئاتر مجادله" با همین موضوع درگیر می کنم. کاری که انجام می دهم این است که "تئاتر مجادله" را با اجرای یک موقعیت سادهٔ نمایشی معرفی می کنم:
به این ترتیب که یک تسهیلگر سراغ یک حامی مالی می رود و سعی می کند نظر او را به حمایت از یک پروژه تئاتر شورایی جلب کند، اما به دلیل قدرت چانه زنی پایین، به هدفش نمی رسد و شکست می خورد!
با مداخله در این اجرای ساده، مشارکت کنندگان هم برای استفاده از تکنیک مجادله آماده می شوند، هم با چالشهای مذاکره با کارگزاران مالی، دست و پنجه نرم می کنند. از راه حل های عملی خلاقانه و کارگشایی که بارها و بارها از مداخله های مشارکت کنندگان در چنین مجادله هایی آموخته ام، هر چه بگویم باز هم کم است!
با همهٔ این تفاصیل، چگونه است که برخی افراد با وجود آگاهی از تک تک این موارد، بازهم ممکن است سراغ تجاری کردن تئاتر کاربردی (از جمله شورایی) بروند؟
تنها جواب محتمل این است: آنها راه درست پول در آوردن با تئاتر کاربردی را با راه راحتِ آن، تاخت می زنند. برای چنین افرادی سودِ شخصیِ سریع الوصول، اصل است و باقی قضایا فرع بر ماجرا.
نتیجه، پدید آمدن بازاری از فروشندگان تئاتر کاربردی خواهد بود که محض نمونه یک "هنرمند-کنشگر" هم از آن بیرون نخواهد آمد، چرا که کنشگری در این عرصه منوط است به راغب کردن بخشهای دولتی و خصوصی برای حمایت مالی از هنری که به مردم آزادی عمل می دهد تا به عاملان بهبود وضع موجود بدل شوند.
لذا اگر مستقیماً از مشارکت کنندگان پول گرفته شود، کنشگری به فروشندگی تقلیل پیدا می کند و از آن فاجعه آمیزتر، مشارکت کنندگان، یا بهتر است بگوییم خریداران، نیز یاد می گیرند که تئاتر کاربردی پکیجی برای فروش به مردم است، پس ما هم بیاموزیم که بفروشیم!
بدین ترتیب تئاتری که قرار است به شهروندان عاملیت ببخشد، تعامل اجتماعی را جایگزین تنازع بقا کند، و موجودیت انسانها را از مرتبهٔ زیست شناختی به اجتماعی ارتقا دهد، درست عکس خودش عمل می کند!
مضحک است که با سازوکارِ اجتماع ساز و صلح گستری که قرار است جلو تکرار تاریخ را بگیرد، تاریخ را تکرار کنیم!

- چهار -
از منظر دیگر، همهٔ ژانرهای تئاتر کاربردی (از جمله تئاتر سرکوب شدگان/شورایی ) در راستای "توسعه انسانی پایدار" به وجود آمده اند. به همین دلیل اقتصاد آنها نیز باید مبتنی بر الگوی "اقتصاد پایدار" باشد، نه اقتصادِ تجاری ساز و سودمحورِ بازار. وگرنه این شکل از تئاتر نه تنها کمکی به توسعه پایدار نمی کند، بلکه با آن در تضاد آشکار نیز قرار می گیرد.
با پایدارسازی اقتصاد تئاتر کاربردی به روش های حمایتی زیر، میتوان آن را با سلامت و امنیت بیشتر به دست اقشار آسیب دیده و اجتماعات حاشیه ای رساند:
1. تنوعبخشی به منابع مالی:
٭ کمکهای مالی و گرنتها: درخواست بودجه از نهادهای فرهنگی، دولتی و سازمانهای غیرانتفاعی.
٭ سرمایهگذاری بخش خصوصی: جذب حامیان مالی و اسپانسرها از طریق نمایش تأثیرات مثبت اجتماعی پروژه.
٭ کمپینهای جمعسپاری (Crowdfunding): استفاده از پلتفرمهایی مثل کیکاستارتر یا حامیجو برای جذب حمایتهای مردمی.
2. ایجاد مدلهای درآمدزایی پایدار:
٭ ارائهٔ محصولات جانبی: حتی برای اجراهای رایگان میتوان محصولات فرهنگی مانند کتابچهها، سوغاتیها یا آثار هنری مرتبط را به فروش رساند و منابع مالی برای انجام پروژه های تئاتر کاربردی ایجاد کرد.
٭ کارگاهها و دورههای آموزشی: ارائه آموزشهای مرتبط با تئاتر کاربردی برای علاقهمندان و متخصصان.
٭ برگزاری رویدادهای جانبی: مانند نمایشگاهها، کنفرانسها و نشستهای تخصصی با دریافت هزینه ثبتنام.
3. ارتباط با جامعه و افزایش مشارکت:
شراکت با مدارس و دانشگاهها: اجرای برنامههای آموزشی و کارگاههای مشترک.
٭ همکاری با سازمانهای اجتماعی: برای دسترسی به مخاطبان جدید و بهرهمندی از منابع مشترک.
4. توجه به پایداری زیستمحیطی و جذب بودجه سبز:
٭ اجرای پروژههای سازگار با محیط زیست و جلب حمایت از سازمانهای حامی پایداری.
5. استفاده از فناوریهای نوین:
٭ پخش آنلاین اجراها: اجراهای دیجیتال برای جمع آوری کمکهای مالی از مخاطبان آنلاین به منظور اجرای پروژه در اجتماعات کم برخوردار
٭ ایجاد محتوای دیجیتال: مانند پادکستها، ویدئوهای آموزشی و محتوای تعاملی جهت درآمدزایی برای انجام پروژه های کاربردی
6. توسعه شبکهها و ارتباطات:
٭ عضویت در شبکههای بینالمللی تئاتر کاربردی: برای دستیابی به فرصتهای بینالمللی و بهرهمندی از گرنتها و برنامههای حمایتی جهانی.

- حرف آخر-
در نهایت، فعال تئاتر کاربردی باید دست به انتخاب بزند:
٭ سود شخصی یا خیر عمومی؟
٭ بیزینس یا کنشگری؟
٭ ترویج حدّ اقلی یا حدّ اکثری؟
٭ الگومندی ناپایدار یا پایدار؟
٭ تربیت رقبای تجاری یا کنشگران هنری؟
٭ تکرار تاریخ یا تاریخ سازی؟
مسلماً تصمیم او بستگی به میزان درک و شناخت او از تئاتر کاربردی، علل پدید آمدن آن، دلایل شکل گیری ضوابط اخلاقی-مالی آن، و میزان باورمندی او به این ضوابط در راستای پایداری اجتماعی دارد.
اسفند ۱۴۰۳، علی ظفر قهرمانی نژاد
منابع در این زمینه:
۱. کتابها
Applied Theatre: Economies,
Edited by: Molly Mullen, Methuen Drama, 2020
"Applied Theatre: International Case Studies and Challenges for Practice" نوشته مونیکا پرندرگست و جولیانا ساکستن
"The Applied Theatre Reader" به
ویراستاری تیم پرنتکی و شیلا پِرستون.
"Funding the Arts: Politics, Economics, and Culture" نوشته مارک باورلاین و ایو دورینگ.
"Creative Economy and Culture" نوشته جان هاوکینز.
2. سایتها و پلتفرمهای بینالمللی:
Tate Modern و National Theatre (UK): ارائه مدلهای موفق تامین مالی فرهنگی.
ITAC (International Teaching Artist Collaborative): اطلاعاتی در مورد پروژههای تئاتر کاربردی و مدلهای پایداری.
IFACCA (International Federation of Arts Councils and Culture Agencies): دسترسی به گزارشها و راهنماهای تأمین مالی پروژههای هنری.
3. نهادهای فرهنگی و حمایتی:
یونسکو (UNESCO): گزارشها و پژوهشها درباره پایداری فرهنگی و اقتصاد خلاق.
کمیسیون اتحادیه اروپا (EU Creative Europe): برنامههای حمایتی از هنر و فرهنگ در اروپا.
British Council: پروژههای بینالمللی
و حمایتهای مالی از تئاتر کاربردی.
4. منابع مالی و گرنتها:
پلتفرمهای جمعسپاری:
مانند Kickstarter، Indiegogo،
و در ایران حامیجو.
سازمانهای غیرانتفاعی: مانند Arts Council England و National Endowment for the Arts (USA) که گرنتهای مرتبط با هنرهای اجتماعی ارائه میدهند.
5. دورههای آموزشی و وبینارها:
MOOCمانند دورههای آنلاین در Coursera، edX و FutureLearn
با موضوعات مدیریت فرهنگی و تامین مالی هنرها.
۶. کنفرانسها و کارگاهها:
مانند:
World Alliance for Arts Education و Drama for Life Conference.