الف: حس کردن آنچه لمس می کنیم: بازسازی روابط عضلات - تمرینات عمومی
یک: کمترین سطح تماس
به صورت فردی کار کنید و ببینید چطور می توانید کمترین تماس ممکن با کف اتاق را داشته باشید. آیا می توانید فقط روی پنجه یا پاشنۀ پا بایستید؟ آیا می توانید روی زانوی یک پا و انگشت یک دست تعادل تان را حفظ کنید؟ ادامه دهید، سعی کنید انواع قابلیتهای ممکن را برای خود کشف کنید و تمام بخشهای بدن تان را درگیر سازید. به ناآشنا بودن برخی از این وضعیتها، به سنگینی نیم تنه و دست و پا توجه کنید، ببینید جاذبه چطور شما را به سمت زمین می کشد و چقدر می توانید مقاومت کنید.
هدف بازی: زدودن عادات مکانیکی از بدن
دو: ریتم با صندلی ها
شکل دیگر: همان تمرین بدون صندلی – بازیگران تنها از بدنشان می توانند استفاده کنند. یا می توانند از هر چیزی که دم دست دارند استفاده کنند.
شکل هملتی: بازیگران باید تصویر شخصیتهای نمایشنامۀ "هملت" را در لحظۀ خاصی از کنش بسازند. در پایان تمرین، همه باید بدانند که هرکس کدام شخصیت را نشان داد.
سه: مشکلات
ما عادت کرده ایم کارها را به صورت خودکار انجام دهیم، در حالیکه با کوچکترین تغییر در بدن یا در چیزهایی که بدن با آنها مواجه می شود، همه چیز می تواند دگرگون شود.
مثلاً اگر بازیگر یک دست اش را روی پشت اش بگذارد، چطور می تواند میز غذا را بچیند؟ چه می شود اگر مجبور باشد تنها از یک چشم یا یک پا استفاده کند، یا به سختی بتواند از جایش به جلو یا عقب حرکت کند، یا اگر انگشت هایش خشک شوند چطور لباس می پوشد، چطور کسی را بغل می کند؟
نقصهای جسمی یا کمبودهای محیطی، فوراً حساسیت را تقویت می کنند.
چهار: حرکات کاملاً عمدی
بازیگران بدنهای خود را بسیار عامدانه حرکت می دهند – از قبل با خود می گویند که می خواهند چه بکنند – در تمام جهات حرکت می کنند، بر سطوح مختلف، روی میز، صندلی، زمین، پله ها، به شکل منظم، یا به صورت بی نظم و آشفته، می ایستند، دراز می کشند، تکیه می دهند، روی چهار دست و پا قرار می گیرند. . . . نکتۀ مهم این است که هرگز نباید ثابت بمانند و همۀ تغییرات را باید به آرامی انجام دهند. باید سعی کنند به بدن، عضلاتش و ساختار عضلانی آن توجه کنند. بنابراین همۀ حرکات را از پیش برنامه ریزی می کنند و از هر حرکت خودکار و عادی شده ای پرهیز می کنند – آنان با این روش، حتی کوچکترین حرکت را باید طوری انجام دهند که انگار یک اتفاق آکروباتیک بسیار پیچیده در سیرک است.
پنج: خرد کردن حرکت
هر حرکت پیوسته ای را به بخشهای تشکیل دهنده اش خرد کنید.
مثلاً راه رفتن – اول یک پا را بلند کنید، آن ر ا روی زمین بگذارید، مکث کنید، بعد پای دیگر، و به همین ترتیب.
شش: تفکیک حرکات هماهنگ
هماهنگی حرکات عضلات را سفت می کند و ماسک (یا عادت مکانیکیِ) جسمی به وجود می آورد.
در این تمرین بازیگر با تفکیک حرکاتش آنها را بررسی می کند.
او با هر پایش با ریتم متفاوتی راه می رود و هر دستش را جداگانه و ناهمزمان حرکت می دهد. وقتی چیزی می خورد حرکت دستش با باز کردن دهانش همزمان نیست، بین دست و پایش تعادلی همزمان برقرار نیست، و به همین ترتیب.
ب: مجموعۀ حس کردن آنچه لمس می کنیم: بازسازی روابط عضلات – انواع راه رفتن
اشاره: ما با تغییر دادن طرز راه رفتن مان، عضلاتی را که کمتر به کار می بریم فعال می سازیم و نسبت به امکانات بدن مان هشیارتر می شویم.
یک: حرکت آهسته
برنده آخرین نفری است که به مقصد می رسد. با شروع مسابقه، حرکت بازیگران هرگز نباید متوقف شود و هر حرکت باید تا جای ممکن آهسته انجام گیرد. هر دونده باید تا جای ممکن در هر گام، بزرگترین قدم را به جلو بردارد. وقتی یک پا را جلوتر از دیگری می بریم، باید آن را از زانو بالاتر بیاوریم. وقتی بازیگران پا را جلو می برند، بدن را باید صاف نگه دارند، حرکتِ پا تعادل را برهم می زند و هر سانتیمتری که پا جلو می رود، ساختار عضلانی جدیدی به صورت غریزی ظاهر می شود و ماهیچه های «خواب رفته» را فعال می کند. وقتی پا روی زمین می آید، صدای آن باید شنیده شود. این تمرین که نیازمند تعادل فراوان است، تمام عضلات بدن را برمی انگیزد. قاعدۀ بعدی این است که هیچ وقت نباید هر دو پا همزمان روی زمین باشند: لحظه ای که پای راست پایین می آید، پای چپ باید بالا برود و برعکس. همیشه تنها یک پا روی زمین است.
دو: در زاویۀ قائمه
بازیگران روی زمین می نشینند، دستها را جلو خود و موازی با زمین می گیرند، پاها را دراز می کنند و پشت شان را صاف نگه می دارند. حالا همه با باسنهای خود راه می روند – باسن راست، بعد باسن چپ، انگار که پا هستند. بازیگران باید از هم دور باشند و نباید با هم مسابقه دهند – این فقط راه رفتن است و می تواند به آرامی انجام گیرد. وقتی مسیر خاصی را پیمودند، باید از همان مسیر عقب عقب برگردند. پاها و دستها همیشه باید رو به جلو کشیده باشند. پشت نباید خم شود، بلکه باید زاویۀ قائمه ای را با پاها و دستها ایجاد کند.
سه: خرچنگ
بازیگران روی چهار دست و پا قرار می گیرند، یک وری و مانند خرچنگ به سمت چپ و به سمت راست راه می روند. آنان هرگز رو به جلو نمی روند.
چهار: پاهای گره خورده (یا مسابقۀ سه پایی)
هر دو بازیگری که تقریباً هم اندازه اند، شانه به شانۀ هم می ایستند، دستی را دور کمر دیگری نگه می دارند و پایی را دور پایش حلقه می کنند، پای راست الف با پای چپ ب گره می خورد و با هر گام پای او را بلند می کند. حالا این گروههای دونفره با هم مسابقه می دهند. هر الف باید تصور کند بدن همبازی اش پای اوست؛ باید این بدن را مانند پای خودش حرکت دهد. دقت کنید – قرار بر راه رفتن است، نه جهش کردن. پای ب کمکی نمی کند، بلکه این همبازی او الف است که باید کل کار را انجام دهد.
پنج: میمون
طوری راه می رویم که دست همیشه با زمین در تماس باشد و سر در خطی همطراز با زمین قرار گیرد. عین میمونها. . . .
شش: چهار دست و پا
روی چهار دست و پا، به جلو و عقب، راه بروید.
هفت: راه رفتن شتُر
روی چهار دست و پا، دست راست همزمان با پای راست، و دست چپ همزمان با پای چپ حرکت می کند- یعنی اول کل سمت راست خود را حرکت می دهید، بعد کل سمت چپ تان را.
هشت: راه رفتن فیل
مانند تمرین قبل، با این تفاوت که همزمان دست و پای مخالف هم را حرکت می دهیم، یعنی پای راست همزمان با دست چپ، و پای چپ همزمان با دست راست حرکت می کند.
نُه: راه رفتن کانگورو
بازیگران خم می شوند و مچ پاهای خود را می گیرند. آنان با جست و خیز جلو می روند، مانند یک کانگورو.
ده: راه رفتن با تکیه بر همدیگر
دو بازیگر شانه به شانۀ هم اند (شانۀ راست الف به شانۀ چپ ب می چسپد). آنان راه می روند درحالیکه بر شانۀ هم تکیه می کنند و هر یک می کوشد تا جای ممکن پاهایش را از پاهای نفر دیگر دور نگه دارد.
نوع دیگر
مانند قبل، ولی این بار چهار نفر برهم تکیه می کنند، یعنی دو نفرِ دیگر بر دوسوی شانه های به هم چسپیدۀ دو نفر اصلی تکیه می کنند.
نوع دیگر
چهار بازیگر در دایره ای کوچک اند و هر یک با تکیه دادن گردنش بر گردن نفر مقابل تعادلش را حفظ می کند. آنها می کوشند تا جای ممکن پای خود را از مرکز دایره دور نگه دارند. حالا مثل هیولایی هشت پا حرکت می کنند.
منبع
تئاتر شورایی (گفت و گوی انتقادی و تعهد اجتماعی)؛ به کوشش علی ظفرقهرمانی نژاد، نشر نمایش، صص 328 تا 334