الگوی مجادله ( Forum Model):
منظور اجرای اولیه تئاتر مجادله برای تماشاگران است تا ببینند که واقعیت اجتماعی چگونه بر شخصیت اصلی نمایش اثر می گذارد و چگونه اقدام او برای دستیابی به خواسته اش با شکست یا سرکوب مواجه می شود. پس از دیدن الگوی مجادله، تماشاگران شروع به مداخله در نمایش و تغییر وضع موجود می کنند (نگاه کنید به ضد الگو؛ تئاتر مجادله؛ سرکوب؛ مداخله).
بحران چینی (Chinese Crisis):
به گفته بوال در زبان چینی ماندارین، برای واژه بحران به جای یک کلمه، دو معادل وجود دارد که می توان آنها را به «بیم و امید» ترجمه کرد. بوال برآن است که نقطه بحران درام شورایی باید دیالکتیکی ترین نقطه آن باشد؛ باید در آن هم بیم شکست و هم امید پیروزی شخصیت اصلی وجود داشته باشد. اینگونه تماشاگر در لحظه مداخله، تغییر واقعیت را نه ساده می یابد و نه ناممکن می شمارد. بحران چینی منجر به واقع بینی تماشاگر می شود.
پراکسیس (praxis):
اصطلاحی برگرفته از آموزشگری انتقادی پائولو فرِره که به الگویی از فکر کردن، یادگیری و عمل اشاره دارد که در آن نظریه و عمل مفاهیمی مجزا نیستند، بلکه متکی به هم و لاینفک اند: نظریه ریشه در عمل دارد و عمل تجسیم نظریه است. در تئاتر شورایی، اجرا منجر به تأمل عمیقتر و تأمل منجر به راهکاری مؤثرتر می شود.
پلیس در سر (Cop in the Head):
یا «پلیس درون» اصطلاح برساخته بوال که به ما می گوید نیروهای محدودگری که مانع از آزادی عمل می شوند گاهی ممکن است در درون خود ما باشند و منشأ آنها عوامل سرکوب بیرونی نباشد. بوال توضیح می دهد که برخی مردم به این دلیل نمی توانند دست به عمل سیاسی بزنند که یک «پلیس درونی» دارند، این است که ترس آنها حتی پس از آنکه سرکوبگر قدرت «واقعی» خود برای سرکوب آنها را از دست داده، باقی می ماند. بوال اعتقاد دارد همه پلیسهای درونی ما در جهان خارج صاحب هویت و مرکز فرماندهی اند و نیاز دارند در جایی مستقر شوند. او می داند این روش مرزهای مشترکی با روان شناسی دارد در حالی که ریشه های خود را در قلمرو تئاتر محکم کرده است. تکنیکهای «رنگین کمان آرزو» به طور اخص، برای تشخیص این «پلیسها» منظور شده اند و به دنبال راههای بیرون راندن آنها هستند (نگاه کنید به رنگین کمان آرزو).
پویایی بخشی (Dynamization):
یکی از اهداف اصلی تئاتر شورایی است. این اصطلاح به مفهوم فعال سازی تماشاگر به کار می رود، خواه تماشاگر به یک تصویر بی جان زندگی ببخشد و خواه در صحنه «مجادله» دخالت کند. از نظر بوال پویایی بخشی در ارتباط با کاتارسیس نیز قرار می گیرد – اما به جای آنکه میل (Desire) به عمل را در تماشاگر بپالاید (که از همانندسازی نیابتی تماشاگر با بازیگر ناشی می شود)، ترسی را که مانع ستیز او علیه سرکوب می شود تزکیه می کند.
تسهیلگر (facilitator):
عنوانی عام که به جوکر یا اجراگردان تئاتر شورایی داده می شود، زیرا کار جوکر تسهیل ارتباط میان اجراگران و تماشاگران است (نگاه کنید به جوکر؛ جنبش گر فرهنگی).
دگرگون سازی (Transformation):
در آموزشگری انتقادی و - به تبع آن – در تئاتر شورایی نظام تک بعدی، کنش گریز و سرکوبگرانه «انتقالِ دانش» جای خود را به برساختن، کنش انگیزی و تغییر دانش می دهد.
تماشا- بازیگر (Spect-actor):
عنوان تماشاگر تئاتر شورایی که به بازیگر تبدیل می شود؛ منظور نقش مشارکتی مخاطب تئاتر شورایی است که هم شامل بحث و تأمل نظری می شود و هم مداخله فعالانه. تئاتر شورایی به تماشاگر منفعل نمی اندیشد، بوال حتی بر درگیری بالقوه ی کسانی که مشارکت جسمانی نمی کنند تأکید دارد، و بر این واقعیت که آنها حداقل باید دست به انتخاب بزنند.
تئاتر اسطوره (Myth Theatre):
«در این روش مسئله فقط کشف امور بدیهی است که خود را در پس اسطوره پنهان می کند: با نقل منطقی داستان، حقایق بدیهی آن آشکار می شود ... افسانه ها و اسطوره هایی که مردم نقل می کنند باید مطالعه و تحلیل شود و حقایق پنهان آنها باید آشکار گردد. برای دستیابی به این هدف تئاتر می تواند بی اندازه مفید باشد.»
تئاتر تحلیلی (Analytical Theatre):
«یکی از مشارکت کنندگان داستانی نقل می کند و بازیگران بلافاصله آن را بداهه سازی می کنند. سپس هر شخصیت به همه نقشهای اجتماعی خود تجزیه می شود و از مشارکت کنندگان خواسته می شود یک شیء مادی را به عنوان نماد هر نقش تعیین کنند. مثلاً پلیسی یک دزد را می کشد. پلیس به این ترتیب تحلیل می شود:
الف) او یک کارگر است زیرا نیروی کار خود را اجاره می دهد؛ نماد: یک دست لباس کار.
ب) او یک بورژواست زیرا از مالکیت خصوصی دفاع می کند و آن را بیش از زندگی انسان ارزشمند می داند؛ نماد: کراوات، کلاه سیلندر، و مانند آن.
ج) او یک عامل سرکوب است زیرا پلیس است؛ نماد: هفت تیر.»
تئاتر روزنامه ای (Newspaper Theatre):
یکی از اسلوبهای تئاتر شورایی که در آن اجرای تئاتر برمبنای اخبار روزانه شکل می گیرد و در این فرایند، «رسانه ای کردن» وقایع با خود روزنامه ها بررسی و افشاء می گردد. این روش به تماشاگران توان خوانش، تحلیل و تغییر اخبار رسانه های جمعی را در قالب کنشهای تئاتری اعطا می کند. می توان رد این اسلوب را در تجربه های روزنامه زنده در طرح تئاتر فدرال امریکا در دهه 1930 گرفت، گرچه بوال اشاره مستقیمی به این تأثیرپذیری ندارد.
تئاتر قانونگذار (Legislative Theatre):
پروژه ای بالنده و در حال پیشرفت که از سال 1993 هنگامی که بوال به عنوان نماینده وارد مجلس پارلمانی شد، توسط مرکز تئاتر شورایی ریو دو ژانیرو (CTO-Rio) راه اندازی گردید. هدف تئاتر قانونگذار، بُعد تئاتری دادن به سیاست است و این کار را با ایجاد خط مستقیم ارتباطی میان کاوشهای تئاتر شورایی در سطح عامه مردم و فرایند عملی قانونگذاری انجام می دهد.
تئاتر مجادله (Forum Theatre):
یکی از اسلوبهای تئاتر شورایی که اجراگرانش صحنه ای را به نمایش می گذارندکه بازنمای سرکوب یا مسئله ای است. سپس تماشاگران جایگزین شخصیت اصلی (یا هر شخصیتی که بتواند منشأ اثر باشد) می شوند و اقدام به مداخله عملی در نمایش می کنند. این کار به دو منظور انجام می شود: یافتن راههایی برای مبارزه با سرکوبی خاص؛ و ایجاد فرصتهای فراوان برای مشارکت.
تئاتر تصاویر (Image Theatre):
مجموعه روشهایی در تئاتر شورایی که مبتنی بر استفاده از بدن برای بیان مضامین، عواطف و منِشهاست. مشارکت کنندگان یا ازبدن خود استفاده می کنند یا بدن دیگران را مجسمه می کنند تا موضوع انتخابی را با تصویر بیان کنند. روشهای تئاتر مجسمه (دست کم در مراحل اولیه) بی کلام هستند.
تئاتر نامرئی (Invisible Theatre):
روشی در تئاتر شورایی که در آن صحنه یا کنشی از پیش آماده، که مربوط به موضوعی مهم یا دغدغه ای اجتماعی است، در مکانی عمومی اجرا می شود طوری که انگار رویدادی واقعی (غیر تئاتری) است. تئاتر نامرئی به دنبال تحریک مردم به واکنش و راه انداختن بحث میان آنان است، بی آنکه هیچگاه پی ببرند درگیر بازی در یک قطعه نمایشی هستند.
جنبشگر فرهنگی (Cultural Animator):
منظور همان جوکر یا اجراگردان است که به تنهایی می تواند وارد مجموعه ای شود و به کمک تکنیکهای تئاتر شورایی اعضای آن مجموعه را فعال و ترغیب به کنش کند (نگاه کنید به جوکر).
جوکر(Joker):
در تئاتر شورایی، منظور «اجراگردان» یا واسطی است که ارتباط میان اجراگران و تماشاگران را تسهیل می کند، قاعده بازی را به تماشاگران می گوید، آنان را ترغیب به مداخله می کند، راهکارهای آنها را به بحث جمعی می گذارد و جلسه مجادله را مدیریت می کند. مهمترین وظیفه جوکر فعال سازی نظری و درگیرسازی عملی تماشاگران از طریق پرسش کردن است: «راهکار شما چیه؟ اگه تو جای اون شخصیت بودی، می تونستی با موفقیت به هدفت برسی؟ می شه این قصه رو جور دیگه ای هم تموم کرد؟ آیا این مداخله وضعیت رو تغییر داد؟ چرا؟» گاهی جوکر ناچار به «دشوار سازی» می شود (نگاه کنید به دشوار ساز) اصطلاح «جوکر» از ورق جوکر یا Wild Card (ورقی اضافی که در مواقع لزوم می تواند از هر امتیازی برخوردار باشد) مشتق شده است. درست همانطور که ورق جوکر به یک خال یا امتیاز خاص مقید نیست، در تئاتر شورایی نیز جوکر خود را به حمایت از هیچ اجراگر، تماشاگر، و یا هر نوع تفسیری از وقایع متعهد نمی داند (نگاه کنید به نظام جوکر).
درام پردازی همزمان (Simultaneous Dramaturgy):
روشی در تئاتر شورایی که تماشاگران موضوع یا قصه ای انتخاب و بازیگران آن را بداهه سازی می کنند. این همان صورت اولیه «تئاتر مجادله» است و در آن از تماشاگران دعوت می شود بدون ورود جسمانی به فضای بازی، در روند کار مداخله کنند. زمانی که صحنه به یک بحران می رسد، تماشاگران با کلام [نه عمل] راه حلهای بدیل پیشنهاد می دهند و بازیگران بلافاصله آنها را به اجرا در می آورند. بدین ترتیب «به طور همزمان» تماشاگران «می نویسند» و بازیگران اجرا می کنند.
دشوارساز (Difficultator):
عنوانی دیگر برای جوکر یا اجراگردان تئاتر شورایی که بوال به عمد آن را جایگزین «تسهیلگر» کرده است (نگاه کنید به تسهیلگر). کار دشوارساز این است که با پرسش از تماشاگران، تصور ساده انگارانه و سطحی از معضل مورد بررسی را به هم بریزد و برخورد تماشاگران را با آن چالشی تر و پیچیده تر کند. اینگونه تماشاگران به روح مسئله اشراف می یابند و مسلماً راهکارهای مؤثرتری برای حل مسئله پیشنهاد می دهند.
زرادخانه (Arsenal):
عنوانی برای مجموعه بازیهای نمایشی شورایی که هم منجر به هشیاری و بیانگری جسمی مردم می شوند و هم بنیان نمایشهای شورایی را شکل می دهند. زرادخانه تماشاگران را برای انقلاب بر صحنه و برهم زدن ساختار نمایش فعال و انگیزمند می سازد، جرأت آنان را برای گفت و گو بالا می برد و ارتباط اجراگران و تماشاگران را گرم و صمیمانه می کند.
رمانس مصور (Photo-Romance) :
در این روش سطور کلی طرح یک رمانس مصور برای شرکت کنندگان خوانده می شود بی آنکه از منبع طرح ذکری به میان آید. آنگاه از شرکت کنندگان می خواهند که این داستان را اجرا کنند. سرانجام داستان اجرا شده با داستانی که رمانس مصور نقل می کرد مقایسه شده و تفاوتها مورد بررسی قرار می گیرد.
رنگین کمان امیال (Rainbow of Desire):
عنوانی فراگیر برای تکنیکهایی که بوال در اروپا ابداع کرده و از آنها برای بررسی موضوعاتی استفاده می شود که به نظر می رسد فردی تر و روانشناختی تر هستند تا اجتماعی و سیاسی. غالباً رنگین کمان آرزو را با درام درمانی مقایسه می کنند؛ روشی برای درمانگری از طریق تئاتر که در اوایل قرن بیستم توسط کنشگری اتریشی به نام جیکاب مورنو ابداع شد.
رؤیایی (Magic):
اصطلاحی در تئاتر شورایی که اشاره به راه حلی دارد که روش آن نامحتمل و غیرواقعی است. مثلاً اگر معضل فقر باشد و راه حل برنده شدن در یک قرعه کشی، چنین راه حلی رؤیایی است. «رویایی» راه حلی است که قابلیت درگیری نزدیک با معضل را ندارد.
سرکوب (Oppression):
منظور ناکام گذاری شخصیت اصلی (پروتاگونیست) تئاتر شورایی است که در راه رسیدن به هدفی، تحقق آرزویی یا حل مسئله ای دست به اقدامی می زند. علت این ناکامی هم می تواند درونی (روانشناختی) باشد و هم بیرونی (اجتماعی).
سرکوب شده (Oppressed):
شخصیت اصلی تئاتر شورایی که اقدام او برای برآوردن خواسته اش با سرکوب مواجه می شود (نگاه کنید به سرکوب).
سرکوبگر (Oppressor):
شخصیت مخالف (آنتاگونیست) تئاتر شورایی که مانع از تحقق خواسته شخصیت اصلی (پروتاگونیست) می شود. گاه سرکوبگر در قالب نیرویی درونی جلوه می کند (نگاه کنید به پلیس در سر).
کنشگر (Practitioner):
کسی که کارش اجرا، مدیریت، آموزش و ترویج درام کاربردی و از آن جمله تئاتر شورایی است(نگاه کنید به جوکر؛ جنبشگر فرهنگی.)
ضد الگو (Anti - Model):
به صحنه مرکزی در تئاتر مجادله اشاره دارد. این صحنه حاوی موقعیتی مسئله ساز (problematic) است که شخصیت اصلی آن به هدف خود دست نمی یابد، و البته منظور این نیست که نتیجه کار همین ناکامی است. ضد الگو قصد دارد «تماشا – بازیگر» را به مداخله وادارد تا کنش های بدیل را اجرا کند و به سوی راه حلهای ممکن کشانده شود.
متاکسیس (Metaxis):
در تئاتر شورایی، جوکر نقش کلیدی پل زدن بین دو دنیای اجرا (دنیای ساختگی) و تماشاگران (دنیای واقعی) را با خطاب قرار دادن مستقیم تماشاگران و شخصیتهای نمایش و تسهیل کردن تعامل میان آنان بازی می کند. به زعم بوال، متاکسیس یعنی قرارگیری کامل و همزمان در دو دنیای متفاوت و مستقل؛ بین تصویر واقعیت و واقعیت تصویر. مشارکت کننده به این دو دنیای مستقل تعلق پیدا می کند و در هر دو سهیم می شود (آگوستو بوال، 1995).
مداخله (Intervene):
واکنش نظری یا عملی تماشاگر به سرکوب شخصیت اصلی نمایش شورایی و تلاش برای تغییر و بهبود بخشیدن شرایط او. مداخله تمرینی است برای تغییر واقعیت و ایجاد شرایطی بهتر برای زندگی اجتماعی.
منبع:
کتاب تئاتر شورایی (تئاتر و شهروندی)، به کوشش علی ظفرقهرمانی نژاد، نشر شهر، 1384، صص 451- 459