راهبردهای نمایشی
راهبرد هفدهم: تابلو
تابلو چیست؟
در یک تابلو، مشارکت کنندگان با بدن خود «مجسمه های ثابت» می سازند تا صحنه ای را بازنمایی کنند. می توان از یک تابلو برای شکل دادن سریع به صحنه ای بهره برد که شخصیت های زیادی در آن حضور دارند. چون تابلو فاقد حرکت است، مدیریت آن از بداهه سازی کل گروه ساده تر است – در عین حال شما را به سوی فعالیتهای نمایشی مبسوط تری سوق می دهد. می توان از آن برای بررسی لحظۀ خاصی در یک قصه یا نمایش بهره برد، یا با آن عکس یا اثری هنری را به منظور تحلیل عمیق تر بازسازی نمود.
چگونه از تابلو استفاده کنید؟
دانش آموزان در دایره یا دور محوطۀ اجرا می نشینند و موضوعی به آنها داده می شود. یکی یکی وارد محوطۀ اجرا می شوند و مجسمه های ثابتی را در ارتباط با یکدیگر می سازند تا تابلو کامل شود. آنگاه می توان از «تعقیب فکر» (راهبرد پنجم) برای کشف چیزهای بیشتر درمورد هر شخصیت بهره گرفت. سپس می توان با بداهه سازی به این صحنه جان بخشید. معلم آغاز و پایان کنش را با دست زدن معلم معلوم می کند.
وقتی دانش آموزان با این تکنیک آشنا شوند، می توانند با هم در گروههای کوچک روی جنبه های مختلف یک موضوع کار کنند. افراد کلاس می توانند به نوبت درمورد تابلوهای گروهها بحث کنند و بگویند در آن چه رویدادی می بینند، می خواهند چه چیز بیشتری درموردش بدانند، و فکر می کنند بعد از آن چه اتفاقی می تواند رخ دهد. سپس هرگروه می تواند این دیدگاهها را با نیات اولیه خود مقایسه کند.
لینک زیر، ویدیویی 14 دقیقه ای از راهبردهای تابلو، تعقیب فکر و ترکیب اصوات برای کلاسهای اول و دوم است:
نمونه ها
الف) دانش آموزان به یک نقاشی یا تصویری از یک صحنۀ تاریخی نگاه می کنند که گلچینی از شخصیتهای مختلف را نشان می دهد. سپس با بدن های خود شخصیتها را بازنمایی می کنند و به تصویر جان می بخشند.
ب) رویدادهای/ تاریخ معاصر: کلاس را به گروههای کوچک تقسیم کنید و به هر یک گزارشهای روزنامه ای مختلف در مورد رویدادی واحد (یا روایتهای مختلف از رویدادی تاریخی) بدهید و از آنها بخواهید تا جای ممکن تابلویی واقعی از آن را بسازند. با این تمرین می توان دریافت که رویدادها از دید هر مشاهده گر چقدر متفاوت نقل می شوند.
ج) برای بانشاط تر شدن این فعالیت، گروهها می توانند تابلویی را بر اساس موضوعی خاص، نظیر کتابها یا فیلمهای حماسی، مکانهای مشهور یا رویدادهای معروف تاریخی، ابداع کنند. آنگاه بقیۀ دانش آموزان سعی می کنند موضوعی را که تابلو بازنمایی می کند حدس بزنند.
راهبرد هجدهم: معلم نقش پوش
معلم نقش پوش تکنیک ارزشمندی است برای شکل دادن به یک فرایند نمایشی. به بیان ساده، معلم نقشی مرتبط با دانش آموزان را برعهده می گیرد. این نقش می تواند یک هدایتگر، یک همسال یا نقشی فرعی باشد – چیزی که به پیشبرد درس کمک می کند. معلم می تواند از دانش آموزان سؤال بپرسد، شاید آنان را در نقش اعضای گروهی ویژه قرار دهد و ترغیب شان کند تا در عوض، او را روی صندلی داغ سین جیم کنند.
نحوۀ انجام این راهبرد
معلمِ نقش پوش، مهارتهای بازیگری چندانی نمی خواهد. نقشی را صرفاً می توان برای انتقال گرایشها و عواطف مهم شخصیتی خاص به عهده گرفت. یک لباس، وسیله یا صندلی خاص می تواند نشان دهد که چه موقع معلم وارد نقش می شود یا از آن بیرون می آید.
اگر نمی دانید چطور شروع کنید، ابتدا از «صندلی داغ» (راهبرد ششم) استفاده نمایید. این راهبرد به شما تجربۀ ارزنده ای می دهد تا نقشی را انتخاب کنید که با دانش آموزان مرتبط است و پاسخگوی نظرات و پرسشهای آنان است. طوری به پرسشهای آنان پاسخ دهید که انگار آنان نیز نقش پوش اند و ترغیب شان کنید تا ادای آدمهای کارآزموده را در بیاورند.
تجربۀ ویژژژ: آموزش شکسپیر / رویال شکسپیر کمپانی
راهبرد نوزدهم: ویژژژ! جان دادن به قصه ها با نمایش
این تکنیکِ درگیرساز و تعاملی، هر نوع قصه ای – اعم از ساده یا پیچیده – را جان می بخشد، بی آنکه از قبل درمورد شخصیتها یا طرح نمایش چیزی بدانیم. هدایتگر ضمن اینکه قصه گوست، نقش فردی راهنما شبیه رهبر ارکستر یا کارگردان تئاتر را نیز به عهده دارد. مشارکت کنندگان نقش شخصیتها، اشیاء، مکانها یا رویدادهای قصه را بازی می کنند؛ مثلاً نقش پنجره، کلیسا، کشتی، خورشید یا طوفان را.
این تکنیکِ درگیرساز و تعاملی، هر نوع قصه ای – اعم از ساده یا پیچیده – را جان می بخشد، بی آنکه از قبل درمورد شخصیتها یا طرح نمایش چیزی بدانیم. هدایتگر ضمن اینکه قصه گوست، نقش فردی راهنما شبیه رهبر ارکستر یا کارگردان تئاتر را نیز به عهده دارد. مشارکت کنندگان نقش شخصیتها، اشیاء، مکانها یا رویدادهای قصه را بازی می کنند؛ مثلاً نقش پنجره، کلیسا، کشتی، خورشید یا طوفان را.
نحوۀ انجام این راهبرد
تجربۀ ویژژژ: آموزش شکسپیر / رویال شکسپیر کمپانی
کل افراد گروه در دایره می ایستند یا می نشینند. توضیح دهید که هرکس یک فرصت دارد تا در نقل یک قصه مشارکت کند. او به شخصیتها یا حتی اشیاء قصه بدل می شود. هر وقت شما بگویید «ویژژژ» آنها باید به سرعت سر جای خود برگردند. روایت را آغاز کنید و به محض اینکه از شخصیت، رویداد یا شیء خاصی نام بردید، اولین دانش آموز را تعیین کنید تا وارد دایره شود و شکل یا حالتی به خود بگیرد. اگر دو یا چند شخصیت معرفی شوند، آنها همزمان می توانند وارد دایره شوند.
با معرفی شخصیتها و اشیای بیشتر، در اطراف دایره بگردید و برای بقیۀ دانش آموزان نیز فرصت ایفای نقش ایجاد کنید. به این ترتیب، دانش آموزان مختلف در زمانهای مختلف نقش شخصیت واحدی را بازی می کنند و هرکس فرصت این را می یابد تا، صرف نظر از جنسیت، چندین نقش را امتحان کند. در صورت امکان کل گروه به یکباره می تواند نقش ایفا کند – مثلاً نقش یک جنگل را. نقل قصه ادامه می یابد و اگر لازم باشد دانش آموزان بیشتری وارد گود می شوند تا به سرعت تابلویی را خلق کنند.
دانش آموزان صرفاً با ساختن مجسمه ای ثابت کار را شروع می کنند. سپس همانطور که روایت پیش می رود قصه را با حرکت اجرا می کنند. آنان می توانند با هم تعامل و بداهه گویی کنند یا به پیشنهاد شما سطرهایی از نمایشنامه را بیان کنند. اگر بخواهید می توانید وسایلی نیز در اختیارشان بگذارید تا با آنها بازی کنند - در پایان با الهام از آن لحظه می توانید ایده های جالبی کسب کنید.
هرگاه فعالیت داخل دایره بسیار پرتحرک، متراکم یا شلوغ شد، کافیست دست خود را تکان دهید و بگویید «ویژژژ» تا همه سر جای خود برگردند. قصه ادامه می یابد و برحسب نیاز، دوباره شخصیتها وارد دایره می شوند. در طول قصه، هرقدر لازم باشد می توانید بگویید «ویژژژ!» - این یک سِلاح مخفی و کارگشاست!
راهبرد «ویژژژ!» را دکتر جو وینستون در دانشگاه وارویک ابداع کرده و در رویال شکسپیر کمپانی به طور منظم از آن استفاده می شود. ویدیوی موجود در لینک زیر، اجرای عملی این تکنیک را با کودکان نشان می دهد:
راهبرد بیستم: و حالا حرکت!
«قابهای ثابت» (راهبرد سوم) تکنیک دسترس پذیری است که هم برای تازه واردان و هم قدیمیها مناسب است. تنها گامی کوچک لازم است تا از مجسمه های ثابت به بداهه سازی برسیم – کافی است این مراحل ساده را دنبال کنید:
یک) ابتدا گروه مجسمۀ ثابتی می سازد.
دو) از «تعقیب فکر» (راهبرد پنجم) برای پی بردن به افکار و احساسات هر شخصیت بهره بگیرید.
سه) توضیح دهید که می خواهید گروه برای لحظاتی این صحنه را با کلام و حرکت جان ببخشد. برای شروع دست بزنید یا بگویید «حرکت!»
چهار) بگذارید بداهه کمی پیش برود - یعنی تا وقتی اجراگران سر ذوق باشند – سپس با علامت دیگری نظیر «کات!» ، «بی حرکت!» یا با دست زدن دوباره کار را پایان دهید. بداهه نباید بیش از یک دقیقه طول بکشد.
گروه از اینکه می تواند قصه بگوید بی آنکه نگران نحوۀ شروع یا پایان صحنه باشد، لذت می برد. معلم نیز به سادگی می تواند مقدار اجرا را کنترل کند. دانش آموزان پس از چند جلسه کار با این روش، برای خلق و اجرای صحنه های کوتاه اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهند کرد.