واژه نامۀ تئاتر کاربردی
(برگرفته از کتاب جامع تئاتر کاربردی، ویراست 2021)
نیکلا آبراهام و تیم پرنتکی
برگردان: علی ظفرقهرمانی نژاد
در اینجا با تعاریف کوتاهی از اصطلاحات مهم در حوزۀ تئاتر کاربردی آشنا می شویم. این فهرست کامل نیست، اما در صدد است موضوعات رایج در این زمینه را منعکس سازد.
آموزشگری
این اصطلاح غالباً به تبادل یاددهی-یادگیری میان معلم و دانش آموز اشاره دارد، ولی از آن می توان برای اشاره به رویکرد فلسفی تئاتر کاربردی برای انتقال ایده ها، برقراری ارتباط و همکاری گروهی نیز استفاده کرد. این مبادلۀ آموزشی غالباً متأثر از اصول آموزشی پائولو فریره است و تسهیلگر در کار با اجتماع آن را به جریان می اندازد.
اخلاق
اینکه کنشگران تئاتر کاربردی در تمام تعاملات خود باید رفتاری اخلاقی داشته باشند، ممکن است در نگاه اول بی چون و چرا به نظر برسد. [در بریتانیا] ادارات دولتی، شرکتها، سازمانهای مردم نهاد و مؤسسات آموزش عالی خط مشی های اخلاقی را تعیین کرده اند و برای اطمینان از رعایت آنها کمیته هایی را تشکیل داده اند. در مورد مؤسسات آموزش عالی، خط مشی های اخلاقی معمولاً در چهارچوب زمینۀ مورد پژوهش تدوین می گردند و با مسائلی چون رازداری درمورد موضوع پژوهش، امضای رضایتنامه ها، و توافقات مربوط به افشای اطلاعات ربط پیدا می کنند، به ویژه در مواردی که از مطالب تصویری هم استفاده شده باشد. با این حال، در سالهای اخیر این گرایش در کمیته های اخلاقی به وجود آمده که به مواردی چون بی احترامی، طرز بیان ناشایست، و استرس ناشی از پژوهش نیز توجه نشان دهند. چنین مواردی بیشتر مستعد تفسیر هستند تا اخلاق به مفهوم سنتی آن. نتیجتاً در حال حاضر برخی کنشگران نسبت به غلبۀ بیش ازحدّ دغدغه های اخلاقی واکنش منفی دارند و نگرانند که اخلاق می تواند بهانه ای باشد برای اینکه به مسائل دشوار نپردازیم و شهامت بیان تضادهای ناراحت کننده را نداشته باشیم. وقتی تمسّک به اخلاق موجب نظمی بازدارنده شود، نتیجه تمرین بی بو و خاصیتِ هویتی امن و امان یا، بدتر از آن، تشدید تعصب و قبیله گرایی خواهد بود.
بازی
در تئاتر کاربردی، بازی هم به فرایند اشاره دارد و هم به فرآورده. بازی محصول سرشت بازیگوشانۀ فرایندهایی است که آن را پدید می آورند. تسهیلگر از طریق اقدامات خود به عنوان جوکر، نقش مهمی را در ایجاد حال و هوای بازیگوشانه ایفا می کند؛ این هم درمورد جوکر بوال صدق می کند و هم درمورد لودۀ سنّتیِ نمایش های قرون وسطایی و دوران رنسانس- شخصیت خام و بی تجربه ای که سؤال های دشواری را مطرح می کند و به مخاطب یادآوری می کند که این فقط یک «بازی» است. بنابراین در تئاتر کاربردی، بازی سه مفهوم را در بر دارد: آنچه برای کارگاه آموزشی یا اجرا تولید می شود؛ روشی که با آن پدید می آید-بازی کردن؛ و سوم، مفهوم مادۀ زنده ای که مثل یک چوب تازه می توان با آن بسیار بازی کرد- ماده ای که دستخوش تغییر و تبدیل می شود، تحت فشار خم می شود و به حالت اولیه برمی گردد؛ به بیان دیگر، کیفیت بداهه سازی.
بیناذهنیّت
بیناذهنیت اصطلاحی است مربوط به علوم اعصاب و مطالعات روانشناختی که برای توصیف ارتباط میان افراد به کار می رود. درخصوص فعالیتی جمعی نظیر تئاتر کاربردی نیز مفهومی کلیدی شمرده می شود، زیرا فرض را بر این می گذارد که هویت و شخصیت هرکس به واسطۀ تعاملات او با افراد دیگر شکل و بازشکل می گیرد. کشفیات جدید در علوم اعصاب، به ویژه مجاورت عصب های آینه ای با عصب های حرکتی در مغز انسان، شواهد بیشتری از اهمیت بیناذهنیت برای درک ذهن و هشیاری به دست می دهد. افزایش هشیاری و ایجاد اعتماد به نفس به واسطۀ تئاتر کاربردی، این هنر را به طور خاص به فرم مناسبی برای ایجاد همدلی بدل می کند که محوری ترین عنصر بیناذهنیت است.
بینانسلی
این اصطلاح ناظر به تعامل میان گروه ها یا افرادی از گروه های سِنی نسل های مختلف است. در تئاتر کاربردی غالباً اجتماعی از چندین نسل را وصف می کند که با یکدیگر همکاری هنری دارند.
تاب آوری
بنا به شرایط، دریافت های متفاوتی از تاب آوری وجود دارد. برای نمونه، تاب آوری را میتوان توانایی ما در ایجاد راهبردهایی دانست که ما را قادر می سازند با موقعیت ها و شرایط کنار بیاییم. می تواند سازوکاری دفاعی از نوع عاطفی باشد یا اینکه انعطافی جسمی باشد که از راه زندگی سالم شکل گرفته است. البته این اصطلاح گمراه کننده نیز هست، زیرا می توان آن را به حکومت های نئولیبرال ربط داد که افراد را از بابت وضعیتشان مقصر می دانند؛ یعنی اگر شما در برابر تلاطم اقتصادی تاب آور نیستید، به این دلیل است که نمی خواهید با آن کنار بیایید. تاب آوری غالباً معیاری است برای تأمین مالی در پروژه های تئاتر کاربردی.
تأثیر عاطفی
تأثیر عاطفی اصطلاح رایجی است که در تئاتر کاربردی برای وصف نوعی تأثیر به کار می رود که بیشتر با شعف و درکی احساسی مرتبط است، درکی که منجر به تصمیم گیری برای اقدام می شود. تأثیر عاطفی را مقدمه ای برای تغییر می دانند زیرا محرکی است که باعث می شود شخص احساس کند خواهان ایجاد تغییر است. همچنین به لذت، شادی و جشن به عنوان فرمی از تأثیر بها می دهد، فرمی که پیشتر مورد توجه نبوده یا لزوماً ارج و قرب چندانی نداشته است. تأثیر عاطفی غالباً تأکید بر «نتیجه» را کم می کند – منظور نتایج مشخصی است که از یک مداخلۀ تئاتر کاربردی حاصل می شوند. در عوض اهمیت را به «فرایند»، به تجربۀ مشارکت در تئاتر می دهد، زیرا تمرکز بر نتیجه می تواند منجر به رویکردی شود که آشکارا ابزارگرایانه است و تأثیر فرم هنری را نادیده می گیرد.
تسهیلگر
تسهیلگر می تواند جوکر، دلقک، لوده، وکیل مدافع بازیگوشِ شیطان، «دشوارساز»، مفسر برانگیزنده، فعالساز، هدایتگر، معلم، و هنرمند باشد، اینها برخی از نقشها و رویکردهای ممکن به این وظیفۀ مهم و پیچیده در تئاتر کاربردی است. تسهیلگر غالباً از طریق تشویق به همکاری، ارتباط و خلاقیت در گروهی از افراد که شاید پیشاپیش همدیگر را بشناسند یا نشناسند، یک اجتماع «می سازد». او همچنین می تواند نمایشی را کارگردانی کند اما این کار غالباً با همکاری و همفکری انجام می شود تا حس مالکیت و عاملیتِ اجتماع بر آنچه خلق شده، تضمین گردد. رویکرد آموزشی تسهیلگر غالباً، و نه همیشه، بر اصول «فریره»ای استوار است.
تکرار جرم
در بحث راجع به کاهش جرمِ دوباره، از این اصطلاح استفاده می شود. غالباً میزان تأثیر و کارآییِ تجربۀ تئاتر در زندانها را با آن می سنجند. مراد این است که در نتیجۀ مشارکت مجرمان در تئاتر، تکرار جرم کاهش پیدا کند.
حقوق
حقوق یعنی اجازۀ قانونی برای داشتن چیزی یا انجام کاری. حقوق می تواند جهانی باشد، مثلاً حقوقی که در «اعلامیۀ جهانی حقوق بشر» و «کنوانسیون حقوق کودکِ» سازمان ملل فهرست شده است، اما آن حقوق لزوماً فعال نیستند مگر اینکه کشوری بپذیرد حامی آن حقوق به نفع شهروندانش باشد. حقوق همچنین می تواند به اعمال فشار بر کشورهایی که تبعیض و شرارت انجام می دهند کمک کند تا بلکه سیاست های خشونت آمیز آنها پایان یابد و اطمینان حاصل شود که همۀ شهروندان از حقوق برابر برخوردارند.
دربان
دربان ها غالباً برای یک تجربۀ مؤثر تئاتر کاربردی مانع ایجاد می کنند. آنها کسانی هستند که باید ازشان اجازه گرفت و می خواهند فرایند را در تملک خود بگیرند. آنها در چهره های مختلفی ظاهر می شوند و ممکن است رسماً به این کار گماشته شده باشند یا خودگماشته باشند. همانطور که از اصطلاح «دربان» پیداست، آنها مختارند در را باز نگه دارند یا آن را محکم ببندند. برای بسیاری از پروژه ها باید با یک دربان وارد مذاکره شد: رئیس زندان، نمایندۀ مقامات محلی، معلم، حامی مالی و مانند آن. یک تسهیلگرِ باتجربه بین تأمین خواسته های دربان و حفظ آزادی عملِ مشارکت کنندگان، تعادلی دقیق و ظریف ایجاد می کند. احتمال سازِ مخالف زدن زیاد است و دربان می تواند تسهیلگر را بر دوراهی شفاف بودن و فریبکار بودن قرار دهد.
در معرض خطر
این اصطلاح غالباً درمورد گروه های خاص اجتماعی، از جمله جوانان، به کار می رود و به امکان آسیب یا لطمه زدن به طرق مختلف اشاره دارد. این برچسبی است که توقع رفتار خاصی را ایجاد می کند و بدین ترتیب به سیاستهایی می انجامد که ممکن است جوانان را در پیش بینیِ نتایج احتمالی زندگی، شرور و خطرناک بشمارد. گفته می شود خطر به خودیِ خود وجود ندارد. پس یک گروه یا یک شخص را «در معرض خطر» دانستن، بیشتر اقرار به این است که هنوز اتفاقی نیفتاده، ولی به دلیل محیط بی ثباتی که شخص در آن قرار دارد، اگر هم انتظار نداشته باشیم ولی احتمال می دهیم که او در آینده دست به اقداماتی می زند که خطرناک هستند. این یعنی درمورد بهزیستی یا سلامت آن فرد نگرانی هایی وجود دارد. اما این اصطلاح با امکان آسیب رساندن به دیگران از طریق درگیرشدن در اعمال مجرمانه یا رفتارهای ضدّ اجتماعی نیز مرتبط است. «درمعرض خطر» اصطلاح پیچیده ای است، با این حال غالباً ملاک دیگری است برای پروژه های تئاتر کاربردی که در صورت حمایت مالی به آن پرداخته می شود.
دموکراسی
یک اصلِ تئاتر کاربردی این است که باید دموکراتیک عمل کرد. اما در عمل تعاریف زیادی برای دموکراسی وجود دارد. به عنوان یک اصل عملی در رشتۀ ما، معنای آن بسیار فراتر از آن چیزی است که در گفتمان سیاسی وجود دارد. برای اینکه یک فرایند تئاتر کاربردی را دموکراتیک بخوانیم باید تمام مشارکت کنندگان مجال این را بیابند که صدایشان شنیده شود و بتوانند به پروژه جهت دهند. این پذیرفتنی نیست که تسهیلگر دستورکار را تعیین کند و تنها عقایدی را مجاز بداند که در چهارچوب آن دستورکار می گنجند. برای همین بهتر است از یک تسهیلگر برای مشارکت در فرایند تصمیم گیری یک اجتماع دعوت شود، نه اینکه او به حکم فردی بیرونی (مثلاً یک تأمین کنندۀ مالی) وارد یک اجتماع شود. دموکراسی واقعی عبارت است از توانایی اقدام و توان واکنش نشان دادن به اقدام دیگران.
زیبایی شناسی
همۀ فرم های هنری از راه زیبایی شناسی منتقل می شوند: منظور قراردادها، آیین ها و کارمایه هایی است که موجب رد و بدل شدن درک و احساس میان خالقان هنر و مخاطبان می شوند. کارمایۀ اصلی یا آغازگاه زیبایی شناسیِ تئاتر کاربردی، تجربۀ زیسته یا قصه های مشارکت کنندگان است. این قصه ها با قراردادهای خلق تئاتر وارد نوعی گفت و گو می شوند، از طریق آنها به اشتراک گذاشته می شوند و در قالب مداخله، نیروی تازه ای به جریان زندگی می بخشند. عنصر مهم دیگر، مخاطب هدف است که با مخاطب فلّه ای و بلیطی تئاترِ جریان اصلی در تضاد است. معمولاً مخاطبان تئاتر کاربردی در موضوع نمایش ذینفع هستند، به این دلیل که آن موضوع درمورد خودشان است یا به این دلیل که از آنها خواسته می شود به اجرا واکنش عملی نشان دهند.
سرکوب
سرکوب ناظر به نیروهای محرکۀ قدرت است که جمع یا افراد را از طریق مشی سیاسی، زور یا اجبار منکوب می کند. سرکوب غالباً با سلطۀ فرد یا گروه بر فرد یا گروه های دیگر مربوط است که از طریق قانون، ایذا، تهدید، آزار، انقیاد یا شکنجه اعمال می شود.
عاملیت
عاملیت یعنی توانایی اقدام کردن. در موضع عامل بودن یعنی اینکه فرد بتواند برای تغییر شرایط زندگی اش دست به اقدام بزند، نه اینکه وابسته به اقدامات دیگران باشد. یکی از مزایای تئاتر کاربردی این است که می تواند به مشارکت کنندگان عاملیت ببخشد، یعنی فضایی را می گشاید که فرد در آن میتواند عملی را تمرین کرده، محک بزند تا ببیند آیا واقعاً منجر به تغییر می شود یا خیر. با اینحال لازم است تسهیلگران از محدودیت های این کار آگاه باشند و در شرایطی که امکان عاملیت بخشی وجود ندارد، وَعدۀ آن را ندهند. در بهترین حالت، تئاتر کاربردی محدودیت هایی را بررسی می کند که بر گروه ها و افراد اِعمال می شوند تا بلکه عناصری را که مستعد عاملیت شخصی هستند از عناصری که به مداخله از جاهای دیگر نیاز دارند، سوا کند. در مورد اخیر، ممکن است مخاطبِ هدف عاملی باشد که می تواند باعث تغییر شود.
فضای غرقگی
ایجاد محیط، فضا یا اجرایی که مخاطب احساس کند وارد جهان جدیدی شده، راه مفیدی برای درک غرقگی است. این اصطلاح می تواند به معنای مشارکت در – یا «تن سپردن» به – محیطی خیالی باشد که به صورت تئاتری خلق شده است. این محیط می تواند با دعوت از مخاطبان برای مشارکت در اجرا/فضا/رویدادی که عرضه شده، لحظه های تعامل پدید آورد.
فناوری دیجیتال
حوزۀ جدیدی از تئاتر کاربردی در حال ظهور است که فناوری دیجیتال را با پروژه های اجتماعی ادغام می کند. اگر این اصطلاح را بخش بخش کنیم، دیجیتال یعنی استفاده از «دیجیت» یا دست برای کنترل یا کاربرد نوعی از فناوری. فناوری می تواند یک تلفن، لپتاپ، تبلت یا اپلیکیشنی در یک دستگاه باشد که برای فعالسازی خلاقیت یا جست و جوهای روانتر در منابع آنلاین، یا خلق محتوای رسانه ای که به راحتی همرسانی و منتشر می شود، مورد استفاده قرار می گیرد.
کارآیی
مسلماً کارآیی با تأثیر مترادف است و در این اصطلاح توقع نوعی از موفقیت وجود دارد. کارآیی یعنی اجرای موفق یک ایده یا پروژه و تأمین اهداف آن. از این اصطلاح می توان برای وصف اهمیت یا ارزش یک مداخله نیز بهره گرفت. همچنین کارآیی را می توان قابلیتی برای اثربخش بودن دانست. همانقدر که می تواند به تسهیلگر یا پروژۀ گسترده تر مربوط باشد، با روش شناسی نیز مرتبط است.
کنش باوری
کنش باوری اصطلاحی است که بیشتر در موقعیت های سیاسی به کار می رود و ناظر به افرادی است که در حمایت از سیاستِ موجود یا در مخالفت با آن، دست به اقدام می زنند. امروزه که مردم به دموکراسی مبتنی بر نمایندگی بدبین هستند، شهروندیِ کنش مند راهی برای مشارکت معنادارتر در فعالیت های سیاسی تلقی می شود. در چهارچوب گفتمان تئاتر کاربردی، کنش باوری می تواند هم توصیفی از فرایند مشارکت فعالانه در یک قطعۀ تئاتری باشد که به یک مسئلۀ سیاسی-اجتماعی خاص در ابعاد محلّی یا ملّی می پردازد، و هم توصیفی از مشارکت در اقدامات بعدی ای باشد که ناشی از کشفیاتی است که طی اجرای همان قطعۀ تئاتری حاصل می شود. نکته این است که تئاتر کاربردی خودش شکلی از کنش باوری است که با شیوۀ مصرف منفعلانۀ تئاترِ جریان اصلی در تضاد است.
مراقبت
مراقبت اصطلاح مهمی است که غالباً با مشاغل نگهداری از افراد مرتبط است. مراقبت می تواند اَشکال بسیار متفاوتی داشته باشد. مراقبت می تواند عملی و/یا عاطفی باشد. گاه افرادی که مراقب دیگرانند، جزء بستگان آنها نیستند؛ پرستاران، مددکارانِ اجتماعی و سرایدارها از آن جمله اند. در تئاتر کاربردی، مکان و مفهوم مراقبت جنبه های پیچیده تری پیدا می کند. باید به ایمن سازی، همچنین به مرزبندی های حرفه ای توجه کرد. با این حال بحث و گفت و گو پیرامون اهمیت مراقبت و نحوۀ انجام آن در محیط های تئاتر کاربردی، در حال افزایش است.
مهاجر
مهاجر اصطلاحی است برای وصف شخصی که از مکانی جغرافیایی به مکانی دیگر نقل مکان کرده است. غالباً آن را مترادف پناهجو می دانند، اما به واقع واژۀ بسیار گسترده تری است که هر شخص جا به جا شده ای را دربرمی گیرد، ازجمله افرادی که به ناگزیر جلای وطن کرده اند، پناهجویانی که برای بقا از سرزمین های جنگ زده فرار می کنند، و کسانی که در کشوری دیگر با هدف کسب حمایت و امنیت، جویای کمک و سرپناه هستند.
ناامنی
این اصطلاح به عدم قطعیت در اشکال مختلف آن اشاره دارد. مفهوم عدم قطعیت برای توصیف ناامنی، ترس و فقدان اطمینان مناسب است. چنین اثراتی را به وضوح در سیاست های حمایتگرانۀ اخیر، در مذاکرات برگزیت و معنای آن برای شهروندان [بریتانیا] شاهد بودیم. ناامنی به زمان ها و مکان های جنگ، بی ثباتی اقتصادی و ساعات کار نامعلوم نیز اشاره دارد که هریک باعث ناامنی و غالباً احساس ترس می شوند.
نافرمانی
این اصطلاح خودش ذاتاً خود را تعریف میکند. نافرمانی را میتوان کنش، فکر یا اعتراضی دانست که از قاعده ای سر باز می زند و قانون یا انتظاراتی را به چالش می کشد که به رفتارهای پذیرفته شدۀ اجتماعی شناخته می شوند. این می تواند به معنای سرپیچی از یک قاعده، یا پیشنهاد روش تازه ای از خوانش یک موقعیت/تصمیم سیاسی/قاعده باشد که به جای سازگاری یافتن، طرح پرسش می کند. می تواند عملی تر باشد و مستلزم سرپیچی عملی از یک قانون باشد. نافرمانی اساساً حرکت به سوی کنشی است که در صدد است وضع موجود را به چالش بکشد، افشا کند یا مورد پرسش قرار دهد، و غالباً – اما نه همیشه- در صدد است سرکوب را به چالش بکشد.
نئولیبرالیسم
دانشمندان علوم سیاسی چندین تعریف از نئولیبرالیسم دارند اما اهمیت آن در تئاتر کاربردی غالباً به کوچک شدن دولت برمی گردد و به جایگزینی کارکردهای پیشین دولتی با سازمان های خصوصی که ناشی از ضرورت کسب سود است. با ضعیف شدن سیستم سوسیال دموکراسی از دهۀ 1980 به بعد، فرهنگی پدید آمده که در آن مقبولیت بسیاری از فعالیت ها را اقتصاد تعیین می کند، فعالیت هایی چون بهداشت و آموزش که پیش از آن تصور می شد از سیطرۀ اقتصاد در امان اند. تئاتر کاربردی در حالی که می کوشد در چهارچوب یک سرمشق اقتصادی فعالیت کند، به دنبال عملکرد درست در چنین شرایطی است: کاهش تکرار جرم، صرفه جویی در هزینۀ خدمات بهداشتی از طریق بهبود سلامت روان و موارد دیگر.
همدلی
همدلی به معنی ابراز احساسات با دیگران است و نباید آن را با همدردی اشتباه گرفت که به معنی ابراز احساسات برای دیگران است. همدلی بخش فایده مند تفکر شهودی است که تسهیلگر را قادر می سازد برمبنای احساسی که گروه ممکن است داشته باشد، تصمیم بگیرد. مسلماً قابلیتی است که به تسهیلگر امکان می دهد تصمیم آگاهانه ای بگیرد که از کلام فراتر می رود و تمایل قلبی به حمایت از یک اجتماع را نشان می دهد. همچنین بنگرید به اصطلاح بیناذهنیت.
هنرمند
در فرهنگ غرب، به طور سنتی هنرمند را فرد خاصی می دانند که به واسطۀ بصیرت عمیق و مهارت هایی که در برقراری ارتباط با مردم دارد، حسابش از افراد رده پایینی که از نبوغ او بی بهره اند جداست. در تئاتر کاربردی هیچ کس هنرمند نیست یا شاید همه هنرمندند. وقتی ما زندگی خود را به صورت قصه درمیآوریم و تصمیم میگیریم چه چیزی را نقل و چه چیزی را حذف کنیم، عملاً هنرمندیم. هنر تئاتر کاربردی در تعاملات میان تسهیلگران و مشارکت کنندگان، همچنین در تعاملات میان خود مشارکت کنندگان نهفته است. این هنری دسته جمعی است که بر مشارکت مشتاقانه استوار است. این مشارکت در لحظه ای رونق می گیرد که تلاقی تجربۀ واقعی با تخیل باعث می شود تغییر و دگرگونی امکان پذیر گردد.
هویت
در چهارچوب فرایندهای تئاتر کاربردی، هویت شمشیری دولبه است. از یکسو، هویتِ مشترک غالباً ابزاری است که با آن می توان گروهی از مشارکت کنندگان را گرد هم آورد: زندانیها، بیخانمانها، تراجنسیتیها، مادرانِ نوجوان، و افراد دیگر. از سوی دیگر، این برچسب هویتی همان محرومیت اجتماعی را تقویت می کند که قرار است فرایند تئاتر کاربردی آن را تضعیف کند. در سطح کلان نیز در این مورد تناقض وجود دارد. سیاست شناسیِ هویت، گروه های آسیب پذیر یا استثمارشده را از حاشیه به متن جامعه می آورد، ولی این برخلاف کنشگری به شیوۀ جنبش همگانی سابق است، چون همبستگی های طبقاتی به شیوۀ قدیم را نقض می کند.
منبع:
The Applied Theatre Reader, Second edition, Edited by Tim Prentki and Nicola Abraham, Routledge, 2021