غذای سالم
طراحی برای تئاتر نامرئی
موضوع: سوء تغذیه کودکان
اجراگران: دو بازیگر اصلی / سه بازیگر جانبی
ایده پرداز: هایده حسین زاده
پرده اول: در فضایی که بچه ها به فرهنگسازی درمورد تغذیه مناسب می پردازند، درست زمانی که بازدیدکنندگان (از مدرسه ای خاص یا هر جای دیگر) آنجا گردآمده اند، یک کودک کار (که در واقع بازیگر است) بین آن جمع می رود و سعی می کند تنقلاتش را به آنها بفروشد. بچه های فعال آنجا (سه بازیگر جانبی) سعی می کنند بازدیدکنندگان را از خریدن آن تنقلات منع کنند و آن کودک را از آن جمع دور نمایند (جدل درمورد خرید / عدم خرید از دستفروشان).
پرده دوم: کودک کمی آنسوتر روی زمین - به حالت غش می افتد- یکی از بازیگران جانبی بالای سر او می رود و بقیه را به سوی خود فرامی خواند. همه دور او جمع می شوند.کودک به زحمت می گویدگرسنه است و دو روز است چیزی درست و حسابی نخورده است. (جدل درمورد اینکه به او چه کمکی می توان کرد. آیا دادن یک وعده غذا به کودکان کار مشکل آنها را حل می کند / آیا این کار گدا پروری است یا ...)
پرده سوم: مادر کودک (بازیگر 2) که حامله است (شاید چیزی به شکمش بسته!) با همان لباس فروشنده های خیابانگرد سر می رسد و کودکش را شماتت می کند که چرا الکی خودش را زمین انداخته ... بازیگران جانبی (و شاید تماشابازیگران) به دفاع از کودک می پردازند: اینکه مادر وظیفه مادری را انجام نمی دهد و به او تغذیه سالم نمی دهد در عوض فقط از او کار می کشد ... مادر اما اصرار دارد که این کار هر روزۀ این بچه است ... بچه اش دارد بازی درمی آورد و به این شیوه می خواهد تنبلی کند و کار امروز را انجام ندهد ... (جدل در مورد اینکه بگذاریم مادر بچۀ گرسنه اش را ببرد یا کاری برای او بکنیم)
پرده آخر: مادر می گوید به شرطی او را نمی برم که به اندازه غذای امروز از او خرید کنید! (جدل در مورد اینکه این تنقلات بی کیفیت را خریداری کنیم یا از خیر کمک به بچه بگذریم ... بازیگران جانبی باید تماشاگران را به این چالش ترغیب کنند) ... نهایتا مادر دخترش را - چه سیرش کرده باشند چه همچنان ضعف کرده باشد با خود می برد؛ با این استدلال که به اندازه کافی تفریح کرده و وقت کار امروز را هدر داده است!
... طبیعی است که پس از رفتن کودک و مادر، بحث همچنان ادامه دارد ....