تئاتر معمولاً واقعیت را به زمان حال ساده در وجه اخباری صَرف می کند
«من انجام می دهم». تلویزیون و تبلیغات از وجه امری استفاده می کنند - «انجام بده!»
در تئاتر شورایی، واقعیت در وجه التزامی و با دو زمان صرف می شود:
گذشته استمراری - «چه می شد اگر من آن کار را انجام می دادم؟» - یا آینده - «چه خواهد شد اگر این کار را انجام دهم؟»
ما در کار با دهقانانی که باهدف زمینی برای کشت مبارزه می کنند، با جوانانی که در مراکز تأدیبی تحت مجازات قرار دارند، در محله های فقیرنشین، با افرادی که ناتوانی ذهنی و جسمی دارند، با کارگران کارخانه ها یا خدمتکاران خانگی، یا با هرکس دیگر
باید التزامی عمل کنیم
التزامی - واژه همین است! تئاتر التزامی باید با تئاتر قانونگذار همراه شود تا دانشی که درجریان اجرا کسب می شود، بتواند مِلاک قوانین و اقدامهای حقوقی قرار گیرد.
همچنین با تئاتر نامرئی، تا به مداخله مستقیم در واقعیت بیانجامد. یا با پیگرد قانونیِ سرکوبگر-آزارگران برای گرفتن غرامت اخلاقی و/ یا مالی برای قربانیان، یا برای جلب توجه مردم به موضوعی که می خواهید درگیرشان کنید، یا با کُنشی عینی که در آینده نزدیک تغییراتی به وجود می آورد، یعنی با شیرجه رفتن در دل واقعیت، مثل یک اعتصاب کارگری، تصرف قطعه ای از زمینی بی حاصل و مواردی از این دست.
شیوه التزامی، احیای تردید به عنوان بذر یقین است؛ قیاس، کشف و تقابل احتمالات است، نه یقینی واحد در برابر یقینی که ما داریم. شیوه التزامی یعنی ساختن الگوهای گوناگونِ کنش آینده به واسطه یک موقعیت مفروض خاص؛ موقعیتی که ارزیابی و بررسی آن الگوها را ممکن می سازد.
ما هرگز نباید بگوییم «این یا آن کار را بکن!» بلکه باید بگوییم: «اگر این یا آن کار را می کردیم، چه می شد؟» حتی وقتی مشارکت کنندگان در برنامه های ما کار خوب و قابل تحسینی انجام دادند، باز هم باید خواستار بدیلهای بیشتر باشیم: «اگر جور دیگری بود چه؛ آنگاه چه اتفاقی می افتاد؟»
منبع: تئاتر شورایی (تئاتر و شهروندی)، به کوشش علی ظفرقهرمانی نژاد، نشر شهر، چاپ اول، سال 1394 ، صص 25 الی 30