نمایشی با تکنیک اجرای همزمان در شهر یزد
سعید جاور از شاخصه های اصلی تئاتر شورایی تبعیت کرده و در نمایش « اجرای همزمان» دیوار مجازی میان تماشاگران با بازیگران را بر می دارد تا در نهایت با خاتمه دادن به یکسویه بودن نمایش و بر خلاف شیوه ارسطویی که تماشاگران کاملا منفعل هستند، مخاطبین را به مشارکت و هم اندیشی در نمایش دعوت کند.
اگر در تئاتر مرسوم، با تماشاگری منفعل روبرو هستیم در تئاتر شورایی تماشاگر_ بازیگر داریم! در تئاتر مرسوم، ارتباط یکسویه است اما در تئاتر شورایی این ارتباط دو سویه شده و مخاطب خود کنشگر می شود و اجرای نمایش هر لحظه دستخوش تغییر و تحول است و اجرای اصلی با مشارکت جمع به ثمر می نشیند. در این گونه نمایشی، تقریبا تمام مسائل و مشکلاتی که جامعه درگیر است می تواند یک ایده خام و اولیه باشد برای آغاز. البته نیاز به مطالعه و پژوهش اولیه جهت ساخت و پرداخت یک ایده از نکات اصلی است.
کارگردان نمایش « اجرای همزمان» که همواره دغدغه آسیب های اجتماعی را داشته است در این اثر به سراغ گونه کمتر تجربه شده و ناآشنای "تئاتر شورایی" می رود. از میان تکنیک رایج در این ژانر، به تکنیک نمایشنامه نویسی همزمان متوسل می شود به این صورت که بخش کوتاهی از نمایش را به اجرا می گذارد و با توقف موقت، از تماشاگران می خواهد با اظهار نظر در باره آنچه دیده اند در باره شخصیت های نمایش اظهار نظرکرده و اگر لازم می دانند راههایی را برای تاثیرگذاری بیشتر ارائه کنند؛ متن را اصلاح کنند و یا حتی در باره بازی بازیگران یا شخصیت ها نظر بدهند و حتی پا را فراتر گذاشته از تماشاگران درخواست می کند که در نقش یکی از کاراکترهای نمایش بر روی صحنه حاضر شوند و تو در طول نمایش نگران آن هستی که اگر بازیگران و یا پیشنهاد دهندگان انتخابی نباشند، بایستی منتظر ظهور عواقب ناگوار و حتی اختلال در نمایش توسط تعدادی ازتماشاگران باشی! اما خوشبختانه این اتفاق نمی افتد و با نادیده گرفتن برخی از سخنان تماشاگرانی که برای به چالش کشیدن و به کج راهه بردن نمایش مطرح می شود؛ کارگردان نمایش که در نقش مجری کارشناس (بخوانید تسهیل گر) ظاهر می شود با اعتماد به نفسی مناسب و گاه نادیده گرفتن کسانی که شاید به دنبال موضوعات دیگری هستند به خوبی به نمایش سر و سامان می دهد.
کارگردان با شناخت از این گونه نمایش که تا حدودی بر اصل بداهه پردازی استوار است برای یافتن پاسخ سئوالاتی که کمتر به آن پرداخته شده است و مطرح کردن ایده ای که در جامعه ما به اسرار مگو شهرت پیدا کرده اند؛ چینش متفاوتی در اجرای نمایش دارد. بخشی از تماشاگران خاص به شکل دایره وار بر صحنه حضور می یابند و نمایش آغاز می شود اما در فاصله های متفاوت کارگردان با توقف اجرای نمایش، نخست به سراغ تماشاگران خاص رفته و پس از آن مشارکت عمومی تماشاگران را طلب می کند.
تماشاگران جشنواره برای اولین بار شاهد اجرای یک نمایش با ژانر تئاتر شورایی هستند و برای من قابل قبول است که شاید برخی از تماشاگران به دلیل نامانوس بودن با این شیوه اجرایی در برابر منفعلانه عمل کنند؛ شاید اعتقادشان بر این است که اجرای کارهایی با این شیوه اجرایی مختص مراکز درمانی و سازمانهایی است که در پی آسیب شناسی جامعه و روان درمانی بخشی از بیماران درگیر هستند. اما قدر مسلم آن است که می توان به درستی از این شیوه حتی در آموزش تئاتر و هنرهای دیگر نیز بهره مند شد.
در طول نمایش «اجرای همزمان» بیشتر به دغدغه های محتوایی و سبک زندگی پرداخته می شود اما از این نکته نیز غافل نیست که برای پیشبرد داستان می توان از نکات آموزنده و حتی نقش پذیری تماشاگر و همراهی با بازیگران اصلی استفاده بهینه کرد و شاید از دل همین اجراها، بازیگران و نویسندگانی گمنام اما مستعد، به جامعه هنری معرفی شوند. کما اینکه این اتفاق در نمایش اخیر به خوبی قابل رصد است! نابازیگری که داوطلب اجرای نقش منفی(شوهر زن قربانی) می شود با بازی رئال و با تسلط بر بداهه پردازی، موجب شگفتی مخاطب می شود و ما را به آینده این ژانر نمایشی امیدوارتر می سازد.
کارگردان در «اجرای همزمان» اگرچه در آغاز نمایش تسلط کمتری بر اجراء و مدیریت صحنه دارد اما رفته رفته با انتخاب و گزینش سئوالات مرتبط با موضوع، میدان دار اصلی نمایش می شود و می داند که چگونه تماشاگران و حتی داوران را هم در کار خود سهیم سازد. اضافه براین، ایده و موضوعی که انتخاب کرده است هوشمندانه بوده و تقریبا موضوع روز جامعه آفت زده ماست.