س: با توجه به ساختار سازمانی که به آن اشاره کردید، تئاتر شورایی موفق به شکست دادن نظام بروکراتیزه و دیوان سالار نشد.
ج: در تئاتر شورایی این فرضی مسلم است که مبارزه برای عادلانه کردن روابط قدرت امری دائمی است و هیچ گاه پایان نمی پذیرد. گاهی نیز برخی نتایج، موجب تردید در روشهای موجود و تلاش برای بهتر کردن آنها می شود. «بوال» بعد از شکست انتخاباتی به این فکر افتاد که آیا همواره لازم است که تئاتر قانونگذار بانی و حامی دولتی داشته باشد؟ پس روش را عمومی تر و مردمی تر کرد و اسم آن را گذاشت: تئاتر قانونگذار بدون قانونگذار. اینگونه مردم هر اجتماع خودشان می توانستند برای بهتر کردن شرایط شان به کمک تئاتر قانون گذار، قانون وضع کنند. از آن به بعد این روش در هر مکانی و با هر امکاناتی قابل برگزاری است. روش از یک مکانیزم ساده پیروی می کند: تئاتر بهانه ای شود که اعضای یک اجتماع مشخص شرایط موجود خود را کاملا واکاوی کنند و سپس برای بهبود این شرایط با رأی گیری و اجماع نظر یک دستورالعمل برای خود تنظیم نمایند. چون این دستورالعمل تحمیلی و آمرانه نیست بلکه برآیند خواست همگان است، به این ترتیب همه در قبال آن احساس مسئولیت می کنند و بدان عمل می نمایند.