س) یکی از ترجمههای معروف شما، کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» از نیک همند است. چطور این پروژه ترجمه شکل گرفت و چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟
ج) تئاتر مجادله (Forum Theatre) یکی از هفت تکنیک تئاتر شورایی (یا همان تئاتر سرکوب¬شدگان) است. کارگاه هایی که طی دوران فعالیتم برگزار کرده ام، بعضاً با مشارکت مربیان کودک یا با حضور خود کودکان و نوجوانان همراه بوده اند. طی دوران فعالیتم به تجربه دریافتم که انجام تئاتر مجادله با کودکان (در قیاس با بزرگسالان) نیازمند تدابیر و تمهیدات ویژه تری است. دنبال منبعی در این زمینه می گشتم. تا اینکه همکار شریفم جناب آقای آرش ابرازین (که خود دانش آموختۀ رشتۀ درام خلاق در ترکیه است) نسخه¬ای از کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» را به من هدیه کرد و من بدون هیچ تعللی ترجمه آن را آغاز کردم. نهایتاً کتاب در انتشارات «فرهنگ نشر نو» به چاپ رسید. اگر بخواهم به طور خلاصه بگویم، کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» راهنمای جامعی است که نه فقط مهارتهای تئاتری، بلکه رشد اجتماعی، هیجانی، اخلاقی و خلاق کودکان را در مدرسه تقویت میکند. این کتاب معلمان/مربیانی را که هیچ شناختی از تئاتر ندارند تجهیز میکند تا این شکل از تئاتر را به نحوی ایمن، هدفمند و حرفه ای در کلاس خود به اجرا درآورند. برای معلمانی که به آموزش از طریق درام/تئاتر علاقه مندند، این کتاب در حکم یک راهنمای عملی جامع است.
س) در کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» به مهارتهای اجتماعی، عاطفی و خلاق تأکید زیادی شده است. به نظر شما، والدین یا مربیان چگونه میتوانند از مفاهیم این کتاب در کار با کودکان واقعی استفاده کنند؟
ج) والدین و مربیان با استفاده از مفاهیم این کتاب میتوانند به جای آموزش یکسویه یا امرونهی کودکان، برای آن ها محیطی امن در راستای مشارکت خلاق ایجاد کنند، از بازیهای نمایشی کتاب برای تخلیۀ تنش و ایجاد تمرکز استفاده کنند؛ با راهبردهای پیشنهادی این کتاب، کودکان را در بیان احساساتشان توانمند سازند؛ نیروی تخیل خلاق شان را از طریق روایت گری و نقش گزاری تقویت کنند؛ از تکنیک مجادله برای حل مسائل واقعی توسط خود کودکان بهره بگیرند؛ و بیاموزند که پس از انجام هر فعالیت، مراقبت های روانی لازم را با بچه ها انجام دهند. در این کتاب، بازیهای دستگرمی موجب انسجام، تمرکز و اتصال عاطفی کودکان می شود. آن ها می آموزند که به کمک مربی/والد خود، موقعیتهای دشوار روزمره را به «صحنههایی برای پردازش و حل مسئله» تبدیل کنند. با استفاده از روش های قصه گویی جمعی، تعویض نقش و صندلی داغ، نیروی همدلی را در خود افزایش می دهند و موجبات رشد عاطفی خود را فراهم سازند.
س) تئاتر شورایی یا تئاتر گفتوگو (Forum Theatre) برای کودکان چه مزایایی دارد که به نظر شما در رشد آنها مهم است؟
ج) از میان هفت تکنیک تئاتر شورایی، تئاتر مجادله (یا به قول شما، تئاتر گفت¬وگو) قابلیت هایی دارد که منجر به رشد کودکان در زمینه های زیر می شود:
اجتماع پذیری: کودک یاد میگیرد گوش بدهد، نظر بدهد، مذاکره کند و در جمع همکاری کند.
رشد هیجانی: فرصت امنی برای بیان احساسات، شناخت هیجانها و تجربه همدلی فراهم میشود.
پرورش تفکر انتقادی و حل مسئله: کودکان راهحلهای مختلف را در نمایش «امتحان» میکنند و پیامد تصمیمهای خود را میبینند.
افزایش اعتمادبهنفس: با نقشآفرینی و ارائه راهکار عملی، کودک احساس ارزشمندی و توانمندی بیشتری پیدا میکند.
خلاقیت و تخیل: روایتسازی، شخصیتپردازی و بازیهای نمایشی تخیل کودک را فعال و پربار میکند.
یادگیری تجربی: کودک از طریق عمل و تجربه مستقیم، نه فقط از طریق گفتن و شنیدن، یاد میگیرد.
این عناصر در کنار هم باعث رشد متوازن اجتماعی، عاطفی و خلاق در کودکان میشوند.
س) در تجربۀ مربیگری خود، وقتی کارگاه تئاتر برای نوجوانان برگزار میکنید، کدام چالشهای ویژه در کار با نوجوانان وجود دارد که با کار با بزرگسالان متفاوتاند؟
کار با نوجوانان مستلزم ظرافت، خویشتنداری و تسهیلگری دقیق تری نسبت به بزرگسالان است؛ چون آنان در مرحلۀ تشکیل هویتاند، نسبت به قضاوت حساساند، و نیاز به فضای امن و غیراقتدارگرایانه دارند. با این حال، اگر فضا درست ساخته شود، نوجوانان خلاقترین و شجاعترین گروه هدف برای کارگاههای تئاتری هستند.
نوجوانان بسیار سریع بین هیجان، بیحوصلگی، خجلت، عصبانیت یا شور و نشاط جابهجا میشوند. این نوسانها کار گروهی را چالشبرانگیز میکند و نیاز به انعطافپذیری بیشتری از سوی مربی دارد. از سوی دیگر، آن ها دائماً نگران «چطور دیده شدن» هستند. شرم اجتماعی، ترس از مسخرهشدن و خجالت از بدن یا صدای خود، میتواند مشارکتشان را محدود کند. همچنین، نوجوانان بیشتر از بزرگسالان به استقلال اهمیت میدهند و هر نشانهای از کنترل یا دستور مستقیم را پس میزنند. بنابراین مربی باید بهجای «دستور»، از «دعوت» و «همراهسازی» استفاده کند که خوشبختانه این امر، ذاتیِ روش¬های تئاتر شورایی است.
نکتۀ دیگر اینکه نوجوانان انرژی فراوانی دارند، اما تمرکزشان زود از دست میرود. تمرینها باید کوتاه، متنوع و پرریتم باشند؛ برخلاف بزرگسالان که تحمل فعالیتهای طولانی تر را دارند، آنها خیلی زود دلزده می شوند. از سوی دیگر، نوجوانان به خاطر تراکم تجربههای نو (عشق، تنش خانوادگی، فشار مدرسه، و حتی تصویری ذهنی که از بدن خود دارند) ممکن است با موضوع نمایش عمیقاً درگیر شوند. مربی باید مراقب برانگیختگی هیجانی بیش از حد در آنان باشد. در کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان»، روش های نقش زدایی و مراقبت پسین برای مدیریت عاطفی-هیجانی بچه ها منظور شده اند.
س) وقتی مربی یک گروه نوجوان هستید، چطور بین «نمایش به عنوان سرگرمی» و «تئاتر به عنوان ابزار رشد شخصی / اجتماعی» تعادل برقرار میکنید؟
راستش را بخواهید، «تئاتر مجادله» برای ایجاد چنین تعادلی پدید آمده است. این تئاتر ریشه در آموزشگری انسان گرایانۀ پائولو فریره دارد و هدفش نه انتقال دانش به دانش آموزان، بلکه تولید دانش توسط خود دانش آموزان است. به همین دلیل، معلم یا مربی به جای تحمیل یا القای نظرش به بچه ها، نظر یا فرضیه¬اش را با آنان به بحث می گذارد. لذا آموزش به امری تعاملی، مشارکتی و دوسویه تبدیل می شود. تئاتر مجادله که خود ماهیتی تعاملی دارد، لذت این تجربه آموزشی را دوچندان می¬کند، چون همزمان واجد ظرفیت های آموزشی و سرگرمی ساز است: نخست اینکه، تسهیلگر یا معلم موضوع نمایش را از خودِ نوجوانان استخراج می کند: وقتی موضوع نمایش (اعم از زورگویی یا قلدری، انزوای اجتماعی، فشار تحصیلی، فشار همسالان، عاشق شدن، یا اختلاف با والدین) از دل تجربه واقعی خود بچه ها بیرون بیاید، خود به خود هم جذاب است و هم تربیتی. به عبارتی، چیزی که تحمیل نشده باشد، همیشه سرگرم کنندهتر است، ولو اینکه سنگین و عمیق هم باشد.
از سوی دیگر، ساختار یک تئاتر مجادله با کودک و نوجوان به گونه ای است که سرگرمی و آموزش را با هم پیش می برد. معمولاً ساختارکارگاهی یک تئاتر مجادله کلاسی به این صورت است:
• ۱۰–۱۵ دقیقه اول: بازیهای پرانرژی و خندهدار، که منجر به ایجاد پیوند و شعف گروهی می¬شود
• ۲۰ دقیقه میانی: کار روی صحنه، روایت یا نقش؛ تمرکز روی مسئله اجتماعی یا شخصی
• ۱۰ دقیقه پایان: تأمل، گفتوگو، نقشزدایی و جمعبندی
این الگو اجازه نمیدهد سرگرمی بر آموزش یا آموزش بر سرگرمی غلبه کند.
قابلیت تئاتر مجادله در این است که تماشاگر را تبدیل به تماشا-بازیگر میکند (سرگرمی و مشارکت)؛ موجب می شود که بچهها راهحل های ممکن برای مسائل مختلف را در محیطی امن بیازمایند (یادگیری تجربی)؛ آموزش را با یک سبک اجرایی تعاملی، متنوع و زنده همراه می¬کند. لذا نوجوانان در این قالب بدون اینکه احساس کنند به آنها «درس اخلاق» داده می¬شود یا با کلاسی خشک و یکسویه مواجه هستند، خودشان به تمرین و تقویت مهارتهای اجتماعی شان می پردازند. در واقع هم فضایی بانشاط و خلاقانه را تجربه می کنند، و هم اینکه باهم، به هم و از هم می آموزند.
س) به نظر شما، تئاتر کودک و نوجوان در ایران چگونه میتواند به تقویت مهارتهایی مثل گفتگو، همدلی و خلاقیت در نسل جوان کمک کند؟
ج) متأسفانه تصور عامی که مسئولین حوزۀ آموزش ما تاکنون از تئاتر کودک و تئاتر دانش آموزی داشته اند و همچنان دارند، تئاتر مرسوم یکسویه است. این نوع تئاتر، نه تنها مهارت هایی را که شما برشمردید محقق نمی سازد، بلکه به دلیل تقسیم بچه ها به مستعد و بی-استعداد، به هنرمند و بی هنر، و (در شکل جشنواره¬ای) به برنده و بازنده، عملاً امری ضدفرهنگی است و ارتباط خشونت آمیز را در شکل نمادین آن میان کودکان و نوجوانان ترویج می کند. برای رفع این معضل دیرپا و خطرناک، باید «درام/تئاتر آموزشی» را جایگزین تئاتر دانش آموزیِ «رقابتی-ویترینی» کنونی کرد، زیرا «درام/تئاتر آموزشی» به جای تمایزگذاری میان کودکان یا نوجوانان، همۀ آن ها را به-یکسان درگیر مشارکتِ خلاق می کند. تئاتر کودک و نوجوان با رو آوردن به روشهای مشارکتی، تعاملی و مسئلهمحور میتواند نقش بزرگی در رشد نسل جوان داشته باشد؛ می تواند آن ها را به نسلی بدل کند که به مهارت های گفتگو مسلط است، احساساتش را میشناسد، به دیگری احترام میگذارد و توان ابداع دارد.
س) با توجه به فرهنگ محلی و شرایط اجتماعی ایران، چه نکاتی را باید در طراحی کارگاه تئاتر برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفت که در کشورهای دیگر ممکن است متفاوت باشد؟
سؤال بسیار خوبی پرسیدید و مایلم به تفصیل به آن بپردازم. طراحی کارگاه تئاتر برای کودکان و نوجوانان در ایران نیازمند بومیسازی حرفهای است. یعنی احترام به فرهنگ، حساسیت نسبت به کانون خانواده، ریزبینی نسبت به خط قرمزها، و در عین حال خلاقیت کافی برای ساختن فضایی که گفتوگو، همدلی و نوآوری را تقویت کند.¬ در ایران، به طور معمول خانوادهها نسبت به فعالیتهای هنریِ خارج از مدرسه نگرانی بیشتری دارند. به همین دلیل شفافسازی هدف کارگاه برای آنان بسیار مهم است. اینکه بدانند تئاتر به دنبال اهداف تربیتی، آموزشی و مهارتی است، نه صرفاً بازیگری. در کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» با جزئیات کامل این امر پرداخته شده است. لازم است والدین در جریان روند کار قرار گیرند. عکس، گزارش کوتاه، جلسه آشنایی. اجازهها، رضایتنامهها و توضیح روشها باید روشن باشد. همچنین از موضوعاتی که خانوادهها ممکن است آنها را «حساس» تلقی کنند باید پرهیز کرد.
در ایران باید در زمینه انتخاب موضوع دقت کرد. موضوع تئاتر با کودکان و نوجوانان ایرانی نباید با ارزشهای فرهنگی و خانوادگی آن¬ها تعارض آشکار داشته باشد، در عین حال باید به نیازهای واقعی بچهها پاسخ دهد. موضوعاتی چون زورگویی، دوستیابی، اضطراب امتحان، فشار مدرسه، احترام، امنیت عاطفی مناسب¬اند، اما موضوع¬هایی خیلی سنگین نظیر خشونت خانوادگی یا اعتیاد اگر مطرح شوند، باید نمادین و با رعایت تدابیر مراقبتی همراه باشند. در کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» توصیه¬های لازم در این خصوص مطرح شده است.
نکتۀ دیگر اینکه نوجوانان نسبت به «نصیحت¬شدن» حساسیت دارند. اگر نمایش یا کارگاه بوی پیام اخلاقی مستقیم بدهد، مشارکت کم میشود. راه حل، استفاده از الگوهای مشارکتی و ایجاد موقعیتهایی است که پیام از درون تجربه استخراج شود، نه اینکه از بیرون تدریس شود.
مسئلۀ دیگر در ایران، مدل ارتباطی مربی و کودک/نوجوان است که معمولاً عمودیتر از مدلهای غربی است. مربی باید آگاهانه اقتدار را به «اقتدارِ امن» تبدیل کند نه کنترلگری. او باید فضای گفتگو را فعال کند چون بچهها عادت دارند سکوت کنند، همچنین باید مشارکت را تقویت کند، چون «پاسخ درستِ» کلیشه¬ای و از پیش¬آماده، مانع خلاقیت میشود.
معضل دیگر، کمبود فضاهای رسمی برای تئاتر کودک و نوجوان در بسیاری از شهرهاست. پس فعالیت¬های تئاتری با کودکان و نوجوانان باید طوری طراحی شوند که قابل سازگاری با فضاهای مختلف باشند. در فضای کوچک کلاس، از تمرینها و موقعیت¬های نمایشی کمتحرک¬تر استفاده شود. در صورت کمبود امکانات صوتی/نوری، تمرکز را باید روی بدن و روایت برد، و اگر تعداد بچهها زیاد بود، آن¬ها را باید به زیرگروه¬های مختلف تقسیم کرد.
مورد بعدی، ایجاد حس تعلق است. بچههای ایرانی به روایتگری سنتی، قصهها، ضربالمثلها و داستان¬های تخیلی علاقه دارند. استفاده از این عناصر جذابیت محلی ایجاد میکند، مقاومت را در آنان کم میکند، و احساس هویت و ریشه¬دار بودن را در آن¬ها برمی¬انگیزد
ملاحظات روانی و فشارهای مدرسه، نکتۀ مهم بعدی است که باید مورد توجه قرار گیرد. دانشآموزان در ایران تحت فشار شدید الگوهای آزمونمحور هستند. بنابراین کارگاه باید فضایی برای «تنفس هیجانی» باشد، نباید رقابتی باشد و احساس شکست ایجاد کند، در عوض باید فضایی امن برای بیان فشارها و نگرانی ها پدید آورد.
و آخرین مورد، توجه به امنیت عاطفی و نقشزدایی است. به دلیل تابوهای بیان احساس، لازم است نقشزدایی (که در کتاب «تئاتر مجادله برای کودکان» فصلی به آن اختصاص داده شده) جدی گرفته شود. همچنین باید از صحنههایی که کودک را زیاد در معرض آسیب یا شرمساری قرار می دهد دوری شود. شرح حالهای شخصی نیز فقط با رضایت بچه ها و در حدی که امن است، استفاده شود.
س) صحبت پایانی
بهبود تئاتر کودک و نوجوان در ایران زمانی ممکن میشود که هم هنرمندان و هم مربیان به تئاتر نه فقط بهعنوان «اجرا»، بلکه بهعنوان ظرفیتی برای رشد نسل آینده نگاه کنند. اگر بتوانیم تئاتر را ــ متناسب با فرهنگ محلی و واقعیتهای اجتماعی خودمان ــ به فضایی امن برای پرسشگری، تمرین مشارکت و هم¬آفرینی تبدیل کنیم، در آن صورت تئاتر میتواند به یکی از مؤثرترین ابزارهای تربیت اجتماعی، تقویت گفتگو و پرورش تخیل در کودکان و نوجوانان بدل شود. چنین تئاتری نه فقط آینده هنر، بلکه آینده جامعه را نیز روشنتر میکند.