بازی

بازی

نوشته عمر آدی گوزل

برگردان: آرش ابرازی بخشایش

بازی در درام خلاق، برخلاف تئاتر، از تجربه¬ها سرچشمه می¬گیرد. بازیگری در تئاتر بسیار به متن، کارگردان، امکانات فنی، و هماهنگی با دیگر بازیگرها بستگی دارد و زیاد مبتنی بر تجربه¬های بازیگران آن نیست. به عبارت دیگر، بازی در درام خلاق با بازی در تئاتر متفاوت است؛ اما تمام ویژگی¬های یک بازی را داراست. از آنجا که علوم اجتماعی تلاش می¬کرد رویکردها و دیدگاه¬های مختلف در بازی را تعریف کند، پذیرش اینکه هر کس تعریفی از بازی ارائه دهد، آسان نیست. توانایی توضیح بازی که شامل تمام جنبه¬های زندگی است، با این واقعیت که زندگی به طور کامل قابل توضیح نیست، متناسب است.

بازی در فرهنگ¬های مختلف، معانی متفاوتی را با خود به همراه دارد. به عنوان مثال در ترکیه، واژه¬ی بازی اولین معنایی که به ذهن می¬آورد، تخته نرد یا تنیس است که به معنای وقت¬گذرانی است. معنای دوم در هنر استفاده می¬شود؛ بازی در تئاتر یا سینما که بازیگر نقش را ایفا می¬کند. معنای سوم، بازی¬هایی است که با هدف افزایش مهارت¬های فیزیکی و ذهنی انجام می¬شود که برای برنده شدن باید امتیازهایی را کسب کنید تا از رقیب خود پیشی بگیرید. به جز فرهنگ لغات که بازی را در معانی مختلف، از جمله بازی کردن، با کسی بازی کردن، در حال¬وهوای بازی بودن و بازی دادن، بیان می¬کند، در زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی، حتی نواختن یک آلت موسیقی نیز، جزو بازی به حساب می¬آید.

بازی نوعی یادگیری خلاق است و در واقع به کارهایی گفته میشود که با تمایل شخصی کسی انجام می¬شود؛ چه از نظر متخصصان کاری بی¬هدف شناخته شود، چه برای سرگرم شدن باشد، چه فعالیتی که در زمان¬های خالی انجام شود، چه فعالیتی با قانون¬های خاص که به یک برنده منتهی شود (بازی فوتبال، کارت بازی و غیره)، چه فعالیتی مهم باشد در نظر کسانی که آن را برای رسیدن به اهدافی انجام می¬دهند.

بازی، تنها ابزاری برای سرگرمی نیست؛ بلکه فعالیتی است که احساسات، تضادها، تمایلات و اراده¬ی بازیکن و نیز تأثیرات محیطی را در بر می¬گیرد. مثلاً؛ کودک در فرایند بازی ، اهداف، مشکلات، لذت¬ها، خشم، دوست داشتن خود را بیان می¬کند و بازی نوعی حل مسئله است. به وسیله¬ی بازی، کودکان بین نیاز خود و قواعد محیطی و تأثیراتی که پذیرفته¬اند، هماهنگی برقرار می¬کنند. بازی برای یادگیری کودک، یک وسیله است؛ رفتاری است که از درون انسان ناشی می¬شود و زمانی که بازی انجام می¬شود، این کار آگاهانه صورت می¬گیرد.

بازی کردن به خواست فرد بستگی دارد و اگر با تعارف یا اجبار این کار انجام شود، بازی محسوب نمی¬شود. لذت بردن و سرگرمی از ویژگی¬های واضح یک بازی است. در بازی، تمام بدن درگیر است. زمانی که ما یا کودکان درگیر بازی هستیم، می-دانیم که درحال بازی¬کردنیم. وقتی از کودکان می¬پرسیم چه می¬کنید، جواب آنها این است که بازی می¬کنیم. درک اینکه فعالیتی، از طرف کسی بازی محسوب شود، کار سختی نیست؛ اما اینکه مشخص کنیم آن فعالیت، به عنوان یک فرایند در نظر گرفته شده یا به عنوان نتیجه، کار سختی است.

بازی، از نگاه بازیکن، رفتارهای مختلفی را در خود جای می¬دهد. علاوه بر این گستره، در فرایند بازی کردن، بازی ویژگی¬هایی دارد که قابل تغییر است. بازی فقط یک نتیجه نیست. هر کسی که می¬خواهد بازی کند، بازی او را شاد می¬کند، سرگرم می-کند؛ ولی حین بازی کاملاً جدی گرفته می¬شود. تمام فعالیت¬های مهم زندگی همزمان هم می¬تواند به عنوان بازی و هم به عنوان سرگرمی توصیف شود. فارغ از همه¬ی این مباحث، بازی به عنوان یک نمود، در زندگی کودکان و بزرگسالان وجود دارد. این موجودیت، در درون و بیرون این فرایند وجود دارد. زمانی که بازی می¬کنیم به بازی کردن آگاه هستیم و زمانی که از بیرون ناظر آن هستیم باز هم بازی بودن آن را متوجه می¬شویم. در بازی هدف مشخص و اصلی وجود ندارد. موضوعات مختلف در بازی، بسته به نیاز کسی که بازی می¬کند، به مرور شکل می¬گیرد.

ساختار بازی، بسته به نحوه¬ی بازی و تکنیک بازیکنان، ممکن است تغییر کند. بازی¬ها نوعی عملکرد عملی دارند. به عنوان مثال، تکرار کردن یک حرکت یا جان¬بخشی( بازآفرینی ) یک زندگی روزانه، تجربه برگشت به یک فعالیت در زندگی روزمره است. خیلی از بازی¬ها بازافرینی زندگی روزمره یا ادامه¬دهنده¬ی کاری است که در زندگی انجام می¬دهیم.

ویژگی های بازی

برای برجسته کردن بازی و فعالیت¬های مرتبط با آن، به نقاط مشترکی که در بازی¬ها یا فعالیت¬ها وجود دارد اشاره می¬کنیم:
1. آزادی عمل داشتن: تأکید می¬کند که تقریباً در تمام تئوری¬های بازی، بازی مستقل از اهداف داخل و خارج از آن است. در واقع بازی، در چارچوب قواعد حاکم بر آن، از آزادی¬های نامحدود میزبانی می¬کند. کودک، نوجوان یا بزرگسال، زمانی که بازی می¬کند، یک فرد آزاد (دارای فردیت) است. حس «من آزاد هستم»، در تمام بازی¬ها برای بازیکن به شدت تجربه می¬شود. وارد بازی شدن یا بازی کردن، درون همین تعریف از آزادی قرار می¬گیرد. هیچ¬کس نمی¬تواند کسی را به زور وارد یک بازی کند.
2. مانند آن بودن/انجام دادن: همه¬ی بازی¬ها در دنیای داستانی اتفاق می¬افتد که از دنیای واقعی و در دنیای واقعی تشکیل می¬شود. برای مثال، بازی¬های نمایشی، نمونه¬ی بارز توسعه¬یافته¬ی بازی¬ها در دنیای داستانی است. خاله-بازی در دنیای واقعی اتفاق می¬افتد، جایی که کودک از آن¬چه می¬بیند، نقش¬ها و هویت¬ها را تقلید می¬کند و می-بینیم که بازی بر این ویژگی «مانند آن بودن/انجام دادن» استوار است. در هر دو موقعیت، بازی یک زبان خیالی دارد یا در معنای کلی، بازی کردن ساختن این زبان و خود را در درون آن پیدا کردن است.
3. موقعیت¬های دوگانه، کشمکش، هیجان : بسیاری از بازی¬ها ذاتاً مبتنی بر رقابت هستند. موقعیت برد و باخت، همه¬ی بازیکنان را شامل می¬شود و باعث ایجاد کشش در آن¬ها می¬شود. وقتی که از منظر درام خلاق به این موضوع نگاه می¬کنیم، خود این، یک موقعیت دراماتیک است. موقعیت¬های کشمکش از مهم¬ترین و رازانگیزترین قسمت¬های بازی است. تجربه کردن این لحظه¬ها به کسانی که بازی می¬کنند احساس شادی و هیجان می¬بخشد. بازی¬ها به کودکان، مشارکت¬کنندگان و بازیکنان، حالت کشمکش را القا می¬کند. اگر این کشمکش و هیجان در بازی نباشد، بازی تحقق پیدا نمی¬کند یا ادامه¬دار نخواهد بود. این موضوع از این واقعیت ناشی می¬شود که کشمکش و لحظه¬ی کشمکش اهمیتش واضح است. علاوه بر این، دستیابی به این کشمکش و حفظ کشمکش با وجود موضع برابر مشارکت¬کنندگان امکان¬پذیر است. در بازی¬های رقابتی، این کشمکش نقطه¬ی انتخاب هر کسی است. همین موقعیت، بازی¬هایی را نیز که به شانس، توانایی و تجربه استوار است، شامل می¬شود. این کشمکش نباید به درازا بی-انجامد، بیش از حد نباید غالب باشد؛ در غیر این صورت، ارزش، انتخاب آزاد، تمایل به تکرار و تصویرهای خیال-انگیزی که بازی به ما می¬دهد، از بین می¬رود. در اینجا بحث موقعیت¬های دوگانه است. از یک طرف، این موقعیت که مربوط به قدرت ترکیب بازی¬ها است، می¬تواند به صورت رهاشدن از تنش نیز درک شود.
4. خاص بودن: صحبت از یک شروع نامرتب و مبهم در بازی¬ها نیست؛ بلکه صحبت از ویژگی¬های پویای درونی بازی¬ها است. هر بازی قواعد خاص خود را دارد و این قواعد از طرف بازیکنان گسترش و تغییر داده می¬شود و در فرایند بازی این انطباق¬پذیری با این قواعد مهم است.
5. در اکنون بودن: بازی¬ها یک نقطه¬ی شروع و یک نقطه¬ی پایان دارند. بازی¬ها در زمان¬های قالب¬بندی¬شده اتفاق می¬افتند. از منظر کسانی که بازی می¬کنند یا مشارکت کنندگان، در لحظه بودن، اهمیت زیادی دارد. همان¬طور که در فرایند بازی، لحظه¬¬ای بحرانی¬ وجود دارد، این نقاط در حال حاضر در زندگی ما نیز تجربه شده¬اند و آن لحظه¬ها باتوجه به وضعیت بازی¬کنندگان و قوانین و موقعیت آنها، می¬تواند تغییر کند.
6. مشارکت و حرکت: یکی از ویژگی¬های موردنظر، مشارکت کامل افرادی است که بازی می¬کنند یا در این فرایند شرکت می¬کنند. در بازی¬ها، یک ساختار پویا، ذهنی و شفاهی وجود دارد و کودک در این ساختار ورود می¬کند و خود را به این ساختار می¬سپارد. مشارکت کردن یا نکردن، به کودک یا مشارکت¬کننده بستگی دارد. اکثر بازی¬ها یک حرکت یا یک کنش را درون خود دارند.
7. سرگرمی و لذت: یکی از ویژگی¬های مهم بازی¬ها این است که بچه¬ها یا بازیکنان، لذت ببرند. این لذت از جنبه-های مختلف ناشی می¬شود. به عنوان مثال، کسی که بازی را انجام می¬دهد در فرایند یک بازی، تنش، کشمکش، موقعیت دراماتیک و برد-باخت، را تجربه می¬کند و می¬تواند این لذت را در همین فرایند بازی دریافت کند و سرگم شود. کودکان در این فرایند، در موقعیت لذت بردن قرار دارند و این را به وضوح می¬توان مشاهده کرد. هر بازی¬ای باشد، فرقی ندارد، این موقعیت سرگرمی و لذت را برای بازی¬کننده فراهم می¬کند.
8. فرایند اهمیت دارد: در نظر بازیکن یا کودک، نتیجه بازی، با توجه به ماهیت آن، اهمیتی ندارد. چیزی که مهم است فرایند انجام این بازی است. حتی برای کودکی که به نظر می¬رسد روی نتیجه متمرکز شده است، حتی اگر این بازی رقابتی باشد، این میل در کودکان، ناشی از تکرار اتفاقاتی است که در این فرایند رخ داده است. فشرده بودن فرآیند، همچنین به طور مستقیم بر تکرار بازی¬ها تأثیر می¬گذارد.
9. خودگردان یا قانون¬ساز است: به¬خصوص از نظر بازی¬های کودکان، بیشتر قوانین بازی را کودکان تنظیم می¬کنند. به عنوان مثال، در خاله¬بازی، قوانین بازی خیلی دست¬خوش تغییر می¬شود و اگر کسی این قوانین را رعایت نکند از طرف دیگر اعضای گروه تنبیه می¬شود. حتی در بازی¬هایی که قوانین از قبل مشخص است هم، روال به همین صورت است. بچه¬ها قبل از بازی، قوانینی را که مناسب با شرایطشان نیست می¬توانند تغییر دهند.

لازم به ذکر است که این ویژگی¬ها تعریفی از بازی ارائه نمی¬دهند؛ اما تعداد ای از این ویژگی ها میتوانند تعیین کننده برای بازی و فرآیندهای آن باشند. این فرایندهای مفرح در بسیاری از زمینه¬ها و تجربه¬های زندگی اتفاق می¬افتد که می¬توان آنها را در زبان روزمره، نوعی بازی نامید. بازه¬ی این بازی¬ها بسیار گسترده است. به عنوان مثال، نواختن حرفه¬ای یک آلت موسیقی، قایم باشک یا عروسک بازی تا بازی¬های گروهی از قبیل تخته نرد و شطرنج می¬تواند مصداق بازی باشد.
جمله¬ای که در مواجهه با ویژگی بازی یا قوانین، با آن مواجه می¬شویم این است که بازی یک فعالیت است و کنش¬های مختلفی را شامل می¬شود. بازی، بازیکنان یا تماشاگران بازی را محسور خود می¬کند و این سحر تنها از کنش¬های خارق¬العاده ناشی نمی¬شود. بیشتر فرایند بازی در یک جریان ویژه شکل می¬گیرد. یکپارچگی کنش در انتهای این شکل گیری، مخاطب را مجذوب خود کرده و وارد بازی می¬کند. برای مثال، در بازی پینگ¬پنگ، تمام توجه بازیکن بر فعالیت ناشی از کنش و واکش¬ها است. این توجه به کنش و واکنش، به یک رابطه¬ی دو طرفه تبدیل شده است؛ اما در عین حال وجه سومی وجود دارد: هر ضربه¬ای که به توپ زده می¬شود امکان پیروزی در آن وجود دارد. ضربه زدن، دریافت و ضربه حریف، تنها چیزهایی نیست که ما انتظار داریم؛ در این میان تعاملی که بین آن¬ها وجود دارد در حال زایش است. این بازی از کنش¬های ناظر بیرونی و بازی¬کنان شکل می¬گیرد. این کنش به بازیکنان این امکان را می¬دهد که در کنار هم باشند و بازی برای دیگران نمایان می¬شود. در عین حال، بازی یک فرد با یک شیء هم می¬تواند محل بحث ما باشد. چیزی که در فعالیت¬های مربوط به بازی اهمیت دارد، نمایان شدن اثر متقابل و ادامه پیدا کردن آن است. به عنوان مثال، بازی پینگ¬پنگ، کارت¬بازی و قایم¬باشک که استوار بر بازآفرینی است، به این رویکرد نزدیکند. ولی خارج از این، انگیزه¬های فردی، نگرش¬ها و رفتارهای مربوط به این مراحل (شروع بازی، ایجاد کنش و یکپارچگی) مشکلات جداگانه ایجاد می¬کنند. این مشکلات باید خارج از چارچوب تعریف¬های بیان شده بررسی شود.
رابطه¬ی بین بازی¬ها و دارم خلاق می¬تواند ویژگی¬های بازی را راحت¬تر مشخص کند. همانطور که قبلاً اشاره شد، عنصر هیجان، ویژگی¬های آزادی عمل داشتن، کشمکش، موقعیت دوگانه و در اکنون بودن، بر اساس تعامل بین افراد بنا شده است. بازی به موقعیت¬ها، هدف¬ها، رفتارها و خویشتن، شانس معنا پیدا کردن می¬دهد. بازی ابزاری پایه¬ای برای توسعه و رشد است. وقتی بازی نباشد نمی¬توان از زندگی تأثیرگذار و رشد سالم صحبت کرد. بازی برای کودکان به اندازه¬ی آب و غذا مهم است. در فرایند درام خلاق، بازی¬های متفاوتی جای می¬گیرند. از دیدگاه پیشگامان درام خلاق، بازی با ویژگی¬هایش و جایگاهی که در دارم خلاق دارد، اهمیت زیادی دارد. با توجه با این رویکرد، دو اشتباه در این زمینه وجود دارد: اول اینکه دارم خلاق فقط بازی است و دوم، بازی تنها، پدیده¬ای است در زندگی کودکان.
اعتماد کردن، ارتباط برقرار کردن و انتخاب کردن از ویژگی¬های مشترک بین درام خلاق و بازی است. علاوه بر این، بازی و دارم خلاق، ویژگی آموزشی دارند. برای دستیابی به مفاهیم خاص از آن¬ها استفاده می¬شود. چون در ذات درام خلاق بازی وجود دارد، می¬توان از بازی¬های بومی مربوط به فرهنگ خاص هر منطقه استفاده کرد. به علت مشابهت فعل و انفعال در بازی و فعل و انفعال موجود در واقعیت اجتماعی، به طریقی، بازی راهی شده است برای استفاده در بستر درام خلاق در آموزش. مثال ملموس تشابه بین خاله بازی و زندگی واقعی است که نقاط مشترکی دارند. بازی فرایند پویایی است و در هر مرحله¬ای باشد توسط بچه ها ادامه پیدا می¬کند. این فعالیت (فرایندهای حرکتی) درون ویژگی¬های یک بازی وجود دارد. ساختن این بازی¬ها، چه با قوانین یا بداهه پردازی پدیدار شود، چه با نگرش¬های مختلف و فرایندهای ناشی از تمامیت یک بازی باشد و چه در مکان مشخصی صورت گیرد، فرقی برای بازی و بازی¬کنان ندارد و موقعیت آنها را تغییر نمی¬دهد.
از دیدگاه دیگر، بازی، سبک فعالیت کودک است. بازی هدف خاص و مشخصی ندارد؛ اما در خدمت توسعه¬ی اهدافی از قبیل ایجاد انگیزه و کنجکاوی درباره¬ی خود و شناخت محیط جدید است. کیفیت در بازی¬ها و موضوع¬ها با گذشت زمان متفاوت است. بازی¬ها نسبت به هر کودکی متفاوت است. بازی کاملاً فردی است. بازی¬ها به کودکان کمک می¬کند تا بتوانند حس-های خود را به صورت رفتار طبیعی بیان کنند. در بعضی از بازی¬ها، انواع مختلف «حرکت» را می¬توان مشاهده کرد: به عنوان مثال، تکرار چندباره¬ی یک حرکت یا بازآفرینی زندگی روزمره (تکرار در خاله بازی). بازی¬ها در کل، در ادامه¬ی پدیده¬ها و موقعیت های زندگی روزمره است. در بازی¬ها تخیل زیادی وجود دارد.
با توجه با دو پاراگراف پایانی، اینکه بازی را با درام خلاق یکی بگیریم دیدگاه کاملاً اشتباهی است و این رویکرد اشتباه به این صورت پدیدار می¬شود که بازی، درام خلاق را هم شامل می¬شود. هرچند که بازی و درام خلاق مفاهیمی درهم¬تنیده هستند؛ اما دو مفهوم کاملا متفاوتند.

منبع: کتاب درام خلاق در آموزش. نوشته عمر آدی گوزل(Ömer Adıgüzel).

این متن از فصل اول کتاب( مفاهیم مرتبط با درام خلاق) انتخاب شده است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *